بسمه تعالی
دانلود رایگان رمان ناقوس مرگ
| نسخههای رمان: PDF, APK, JAR, EPub |
نوشته شده در انجمن نودوهشتیا، نویسنده رمان: مهسا.گ
صفحات: 224 صفحهٔ پیدیاف، 633 صفحهٔ پرنیان جاوا
داستانی جنایی، قسمتی از رمان:
لیوان چای روی میز رو برداشتم و به لبم نزدیک کردم. هنوز چند قطره وارد دهنم نشده تفش کردم بیرون، انقدر سرد شده بود که با آب لیوان داخل یخچال برابری میکرد. عصبی ریختمش پای گلدون تقریبا بزرگی که داخل اتاقم بود، این هم از چای خوردن ما، تقهای به در خورد و بعد از گرفتن اجازه برای ورود پوریا داخل شد.
-امری داشتید قربان؟
-آره باید بریم خونهٔ بابایی
-چرا اونجا؟ به همسرش و هرکسی که نیاز باشه میگیم بیاد اینجا.
-مگه نگفتی بیمارستان بوده.
-چرا قربان، بعد دیدن جنازهٔ همسرشون از حال رفتن و منتقلشون کردن بیمارستان
کتم رو از پشتی صندلی چنگ زدم.
-خب پس بریم …