دانلود رمان تاریخ یک جنایت
| pdf |
ویکتور ماری هوگو (زاده 26 فوریه 1802 – مرگ 22 مه 1885) بزرگترین شاعر سده نوزدهم فرانسه و شاید بزرگترین شاعر در گستره ادبیات فرانسه و نیز داستاننویس، درامنویس و بنیانگذار مکتب رومانتیسم است. آثار او به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره دارد که از برجستهترین آنها میتوان به بینوایان، گوژپشت نتردام، مردی که می خندد و شمار زیادی مجموعه شعر اشاره کرد. وی همچنین چندین نمایشنامه نوشتهاست.
ویکتور هوگو در سال 1822 با آدل فوشه دوست دوران کودکی خود ازدواج کرد. آدل فوشر دختری بود سبزهروی با موهای مشکی و ابروانی کمانی. او در 16 سالگی بانویی خوشسیما و جذاب بود. آدل فوشر اولین عشق ویکتور هوگو بود و ویکتور او را بسیار تحسین میکرد. دوران نامزدی آدل و ویکتور را میتوان به عنوان تراژدی عاشقانه توصیف کرد. ویکتور و آدل همدیگر را از بچگی می شناختند. دو خانواده فوشر و هوگو با هم بسیار صمیمی بودند و بچه هایشان هم با هم بزرگ شدند. زندگی عاشقانه هوگو زمانی آغاز شد که نوجوانی بیش نبود. او عاشق آدل، دختر همسایهشان شد. مادر ویکتور او را از این عشق منع کرد. او معتقد بود که پسرش باید با دختری از خانواده بهتر ازدواج کند. مخالفت خانواده های این دو دلداده در مورد ازدواجشان باعث بوجود آمدن شرایط تراژیکی شد . پدر آدل پیرفوشر در نهان از موفقیت رو به رشد ویکتور در ادبیات هیجان زده بود اما می ترسید که مادام هوگو، آدل را خوب و مناسب نداند در نتیجه به آدل هشدار داد که ویکتور فردی مغرور، دمدمیمزاج و تنپرور است. با این وجود آن دو پنهانی با هم نامه رد و بدل می کردند. ویکتور بدون شک معتقد بود که ارتباط آنها به ازدواج ختم خواهد شد و آنقدر به این مسئله مطمئن بود که زیر نامهٔ اولش را گستاخانه، با نام ” همسر تو ” امضا کرد . بعد از گذشت دوسال و ردو بدل شدن دویست نامه توسط دو دلداده ویکتور و آدل با هم ازدواج کردند و صاحب 5 فرزند شدند . هوگو، آدل را از صمیم قلب و به شدت دوست داشت، در سالهای اول نامزدیشان وقتی مادر آدل بیرون از خانه بود، آدل بی معطلی و به طور پنهانی از مسیری تاریک میگذشت و به ملاقات ویکتور که زیر درخت شاه بلوط منتظر او بود میرفت مانند کوزت که پنهانی به دیدن ماریوس میرفت . ویکتور و آدل در 26 آوریل 1819 درست زمانی که ویکتور 19 سال و آدل 16 سال داشت، آشکارا به یکدیگر ابراز علاقه کردند. آدل معتقد بود که هیچ چیز جز دخترکی فقیر با افراد طبقه بورژوا نیست و عقیده او در این باره کم و بیش درست بود. با وجود ظاهر نسبتاً خوبی که داشت اما چیز زیادی در مورد شخصیت او قابل ذکر نیست. او در مورد پوشش خود نه سلیقه داشت و نه زیرکی به خرج میداد و همیشه با لباسهای غیر رسمی ظاهر میشد .آدل فردی سربههوا و کمهوش بود و این امر باعث شد که وی از لحاظ فرهنگی عقب بماند.