دانلود رمان مردی در قفس از صادق چوبک با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان قفس نوشتهی صادق چوبک، روایت تلخی از دنیای سیاهی است که با میلههای قفس محدود شده است. آنان که در داخل قفس زندگی میکنند، هیچ گونه اِشرافی بر دنیای خارج از قفس ندارند و درک محدود آنها بر اضطرابشان میافزاید. چرا که تنها وسیلهی ارتباط آنها با دنیای بیرون، دستی است که میآید و قربانی برمیگزیند و میرود. اما این دست که به زیبایی نمادپردازی شده است، چیست و از کجا میآید؟ آیا دست بیرحم مرگ است یا دستی است که حاصل عملکرد خود ساکنان قفس است؟ کسی پاسخ این سوال را نمیداند.
«سید حسن خان در خواب غلتی زد و پهلو به پهلو شد و تا آمد بیدار شود و رنج زندگی تنهای خود را بیاد بیاورد دوباره خوابش برد.»
سیدحسن خان شخصیت داستان؛ مدت نیم قرن زندگی پوچ و بیهودهای را سپری کرده است. او بعد از آنکه یکی از پاهایش را به علت بیماری از دست داده و زنش خناق گرفته و همراه دیگر اعضای خانوادهاش مردهاند، اکنون همراه سگش به تنهایی در ایران زندگی میکند. او چنان از زندگی کسالتبار خود سرخورده است که تنها دلخوشیاش محبت (راسو) سگ است، اما از آنجا که زندگی بیرحم است، در نیمه شبی سگ با شنیدن پارس جفتش تصمیم میگیرد صاحبش را ترک کند.
با اینکه مرد تلاش میکند جفت سگ را به درون خانه بکشاند – به عبارتی نقش دلال محبت را بازی میکند- شاید که عطش او فرو نشیند، اما سگش به او وفا نمیکند و خود را دربست تسلیم جفتش میکند و شخصیت لای در جان میدهد.