دانلود رمان غیرممکن از غزاله ماه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان از این قرار است که یک دختر با دوست بسیار صمیمی اش در حدی صمیمی که به گردنش خواهری کرده است باهم زندگی میکنند و یک روز این دو از هم طبق خواست سرنوشت از هم جدا میشوند و این دختر گوشه گیرو تنها میشود. مدتی بعد یک پسر که از دور تخس به نظر میرسد اما در حقیقت از بعضی دیگر مردتر است سر راه این دختر قرار میگیرد، این پسر با اینکه خود پر از مشکل هست ولی نمیخواهد غم این دختر را ببیند سعی به خنداندن او میکند، به نظر شما آیا دختر خنده اش میگیرد…
با استینم عرق پیشونیمو پاک کردم… _اه..پس کجان اینا؟ از کله صبح دارم دنبال جعبه وسایلای قدیمی میگردم ولی معلوم نیس کجان… کلافه از گشتن زیاد دادم بلند شد _ماااااماااان ماااامااان _ چته دختر چرا خونه رو گذاشتی رو سرت؟ _ مامان جعبه ی وسایلام کجاست؟ _ کدوم جعبه؟_ ھمون قرمزه دیگه _ اھان..دیدم جاگیره گذاشتمش تو انباری..
_ وای مامان اخرش منو دق میدین. اخه انباری چرا؟ تمام خاطرات منو گذاشتین کوچه انبار خاک بخوره؟ _مادر نمیخوای بس کنی؟ بخدا منم بارانو به اندازه ی تو دوست داشتم ولی چیزیه که پیش اومده با اون وسایلا خودتو فقط عذاب میدی… اه… باز این بغض چسبید به گلوم…خسته نشده؟ ٧سال گذشته نمیخواد دست از سرم برداره؟ سعی کردم بغضمو قورت بدم مامان این مدت خیلی اذیت شد دیگه بسش بود…