دانلود رمان ویرانه های غرورمون از تهمینه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سوفیا چشم آذر دختر زیبای ایرانی که با مادرش، غیر قانونی به آمریکا مهاجرت میکنه و وارد صنعت مدلینگ میشه…
داشتم میز مشتری رو تمیز میکردم که دیدم مایکل آماده شده بره. کارمو سریعتر تموم کردمو دوییدم سمتش. با چشم غره نگاهم کرد، آخه همیشه بهم میگفت تو رستوران جلو مشتری ندوعم. با نیش باز نگاهش کردمو گفتم: داری میری عکاسی؟
به معنی آره سرتکون داد و خواست بره که سریع گفتم: مایکل!خواهش میکنم! نگاهم کرد: بهت که گفتم نه! حالاهم برو سفارش مشتریو بگیر. از در رستوران رفت بیرون. دهنمو کج وکوله کردم اداشو در آوردم. رفتم سراغ مشتری گشنه و تشنه که سفارششو بگیرم…