دانلود رمان لام مثل لجبازی از roshanaaa با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نفس دختری شیطون زبون دراز هست که با پسر عموش که ساکن اصفهان هست سرلج داره!… داستان از جایی شروع میشه که آرشام برای ادامه تحصیل از اصفهان به تهران میاد و پدر نفس به اون اجازه نمیده که آرشام خوابگاه بره! این میشه که آرشام وارد خونه نفس میشه و این…
با دهن باز به مامان نگاه کردم… مامان با دیدنم با حرص گفت: -هان؟… چته ماتم گرفتی؟… پسرعموته غریبه که نیست! قبل از اینکه جلوی دهنم رو بگیرم داد زدم: ـ آرشـــــــــام! مامان کلافه تر شد و گفت: ـ بله آرشام… یه بار دیگه بگم؟ ـاگه زحمتی نیست!
ـ آرشام پسرعموی تو برای ادامه تحصیل از اصفهان میخواد بیاد تهران… باباتم بهش اجازه نداد بره خوابگاه… واسه همینم میاد اینجا! هرچی مامان میگفت رو با حرکتای لبم تکرار میکردم تا شاید توی مغز پوکم بره ولی آخرسرگفتم: ـ آرشام که خبرش لیسانس داره …