دانلود رمان عشق آمازونی جلد دوم از آمنه آبدار با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جلد دوم رمان عشق آمازونی، در ادامه ماجراهای طنز یزدان و هانا است و اما با حضور شخصیت های جدید که هر کدوم یه طنزی رو رقم می زنن. دلارام عشق یزدان و هانا که عجیب با یزدان سر لج افتاده… دریا دختری دیوونه تر از هانا، که دوست داره زود شوهر کنه و نیمه گمشده اش رو پیدا کنه، ولی از بخت بد روزگار، هر بار یه ضد حال می خوره!
از یزدان دور و وارد کانکسی که توش گریم انجام می شد، شدم. دلارام منتظر و عصبانی نشسته بود… این حال هر روز من بود که این سر و سیستمش رو ببینم. چشم غره ای بهش رفتم و روی صندلی مخصوص نشستم که پوزخندی زد. – خوش می گذره با دوست پسر من؟ لبخند حرص درآری زدم و گفتم: -بهتره بگی دوست پسر سابق من! – اوه، پس بالاخره تورش کردی، چقد نقشه کشیده بودی؟ اخم تعجبی کردم و به لبام شکل دادم. – نقشه؟ نقشه ای نکشیده بودم . یهو صندلی رو چرخوند و جفت دستاش رو روی پشتی اش گذاشت.
– ببین، فکر نکن خرم نمی دونم… از اولش چشمت دنبالش بود، همش سعی داشتی میونمون رو خراب کنی و آخرشم خراب کردی! دستم رو روی سینه اش گذاشتم و همزمان با بلند شدنم اون رو از خودم دور کردم. – نه نه، اشتباه نکن، من میونه شمارو خراب نکردم، تو با کارات و رفتارات خرابش کردی… نمی تونی منکر این بشی که یزدان رو دوست نداشتی! – ببین دختره عوضی… پوزخندی زدم و دستم رو روی لباش گذاشتم. – او او، تند نرو! عو ضی خودتی…
نفس عمیقی کشید و دستم رو از روی دهنش برداشت و گفت: – یزدان منو دوست داره، عاشق منه، نمی تونه منو فراموش کنه، کارایی که برای من می کرد عمرا برای
تو بکنه، روی من غیر تی می شد روی تو نه، تورو دوست نداره، منو دوست داره، اینو تو اون مغزت فرو کن که یزدان مال منه، عشق منه! عشق اول هیچ وقت از یادت نمیره… الان تلاش کنم دوباره برمی گرده پیش من! حرفاش خنجر می شد و توی قلبم فرو می رفت… نفسم سنگ ین شد، یه چیزی تو گلوم گیر کرد، چشمام می سوختن…