دانلود رمان مال من باش از نگین قاسمی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زیبا با دزدیده شدنش توسط ارسلان پسر خشن و خلافکاری،که هیچ چیزی توی جهان نیست که نتونه به دستش بیاره، زندگیش از اینرو به اون رو میشه. ارسلان از کودکی با یه بیماری بزرگ شده که کلی هم ازش لذت می برم و ببینین که زیبا قصه ما با ورودش به زندگی ارسلان مجبوره که با این شرایط بسازه و جزوی ازش بشه…
با چشمای گشاد شده از تعجب بهش نگاه کردم که به بدنه آسانسور تکیه داده بود در حالی که دستاشو تو جیبش گذاشته بود. توی دلم گفتم: چقدر تو بی شرم و حیایی پسر.
اخمام و دوباره توی هم جمع کردم و قبل ازینکه سرم و دوباره پایین بندازم صدای نحسشو شنیدم: یعنی نمیتونی به جای این همه اخم کردن ۲ تا کلمه بگی که صدای زیباتو بشنوم زیبا جان؟ یه جوری اسممو با لحن چندشی می کشید که از اسمم بدم اومد، بازم هیچی نگفتم و با اخم به اعداد آسانسور نگاه کردم.
ای بابا اینم امروز بازیش گرفته ها چرا انقدر سرعتش کم شده تازه رسیدیم به طبقه دوم _ای ای ای یعنی انقدر وجود من برات خسته کنندست که می خوای زودتر برسی؟ با اخم و لحن بدی همونطور که توی چشماش نگاه میکردم گفتم: شما خجالت نمیکشی؟ لبخند دندون نمایی زد و تنشو از بدنه آسانسور جدا کرد و از کمرخودشو متمایل کرد سمتمذو با صدای آروم گفت: جوووون چه عجب بالاخره صداتو شنیدیم. از این همه وقاحتش واقعا نمیدونستم چیکار کنم!! _وقتی چشاتو اینطوری درشت میکنی خوشگلتر میشیا می دونستی؟
_خفه شو دیگه اَه… _جووون ورژن خشنتم دوست دارم اصلاً من عاشق دخترا و زنای وحشیم. واای واای واای دوست داشتم سرمو بکوبم به دیوار چرا خفه نمیشه؟! چرا این آسانسور کوفتی نمیرسه؟ دستمو از حرص و عصبانیت از روی گونم تا پایین چونم کشیدم و هوف کلافه ای کشیدم. _اوه او گرمت شد بِیبی؟ _چرا انقدر بی نزاکتی؟ من شوهر دارم کثافت _من مشکلی با این قضیه ندارم تازه برام جذابترم هست _یکی با خواهر خودتم اینطوری کنه برات جذابه؟ بیخیال شونشو انداخت بالا و گفت: اون دیگه به من مربوط نیست به شوهرش مربوطه…