پست های ویژه
دانلود رمان کودک سارا از لیندا هووارد با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سارا دختری تنها و کمرو است که از قرار سالهاست مخفیانه عاشق شوهر بهترین دوستش دیان است. تلاش برای حفظ دوستیش با دیان و سعی در پنهان ساختن و سرکوب کردن این عشق نافرجام او را منزوی و گوشه گیر کرده است. او قادر نیست با هیچ مردی رابطه برقرار کند زیرا قلبش تمام و کمال در بند دیگری است. اکنون دو سال است که دیان و دو پسرش در سانحه ی تصادف جانشان را از دست داده اند و در طی این دو سال سارا با احساس گناه به تنهایی خود پناه برده است. در حالی که هنوز قلبش فقط برای یک نفر میتپد. رم متیوس شوهر دوست در گذشته اش. اما آیا رم او را می بیند و این عشق سرانجامی خواهد داشت؟
سارا گريه نکرد. او خودش اين را ارزو کرده بود. اما اين رويا انقدر کوتاه بود که او به خودش اجازه نمي داد ان را باور کند. رم رفته بود. اما رم هيچ وقت مال او نبود. هرگز به سارا اعتماد نداشت. عشق هم نداشت. علاقه ی رم به او هيچ معنايی نداشت. حالا چه ميشد؟ ايا او مي توانست کار کردن در همان شرکتی که رم بود را ادامه دهد؟ هر روز او را ببيند؟ يا بالاخره به پايان ظرفيتش می رسيد؟ به هر حال او هر چه که به ياد می اورد برای سالها شجاعت به خرج داده بود و اين شجاعت برای او جز دردی در قلبش چيزی نداشت.
او سی و سه ساله بود. داشت وقت ازدواج کردن و بچه دار شدنش می گذشت. همه ی لذت زندگيش اين بود که يک اپارتمان عالی و يک ماشين خيلی خوب داشت و همه ی عمرش را در عشق شوهر بهترين دوستش تلف کرده بود. زمان و زندگی داشتند می گذشتند و از دستش مي رفتند بدون اين که حتی به او نگاه کنند. وقتی گذشته ها از دست رفته بود٬ نيمه شب زمان خوبی جهت برنامه ريزی برای اينده بود. او انجا دراز کشيد. سعی کرد تا با خودش منطقی باشد حتی اگر اين امر عذابش مي داد.
به خاطر خودش بايد شغل ديگری پيدا مي کرد. اگر هر روز رم را مي ديد هرگز نمي توانست بر عشق او غلبه کند. بايد دوشنبه صبح برای پيدا کردن يک شغل جديد اقدام مي کرد و فکر مي کرد کار مشکلی باشد. او در طول سال هايی که با شرکت اسپنسر نيل کار کرده بود ٬ دوستان و روابط زيادی پيدا کرده بود. او واقعا شغل فعليش را نمی خواست. انچه هميشه می خواست همسری بود که او را بپرستد و بچه هايی که عاشقشان باشد و انها را به بهترين نحوی که م يتوانست بزرگ کند و خانه ای گرم که پناهگاهی امن باشد…
