دانلود رمان یک طرفه از Mariska با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لیلا دختر هجده سالهایه که تموم عمرش عاشق برادر ناتنیاش بوده. با این حال کیلب نمیخواستش، دوستش نداشت و بعد از سواستفاده ازش ترکش کرد. لیلا برای فرار از احساساتی که خوره روح و ذهنش بود به شهر دیگهای میره، اما حضور مرد چشم آبی، مرموز و خشنی نفسش رو بند میاره و تنش رو به رعشه میاندازه. حالا دیگه لیلا عشق قدیمی و ضربهای که خورده بود رو به دست فراموشی میذاره و مجذوب مردی میشه که استاد دانشگاهشه، یازده سال باهاش اختلاف سنی داره و عاشق همسرشه. لیلا ایندفعه تسلیم عشق یکطرفهاش نمیشه. حتی حرفهای توهینآمیز و تحقیرهای استادش هم تاثیری روش نداره و تصمیم میگیره مثل یه شیطون زیر پوست توماس نفوذ کنه …
قلبم یک عضو از بدنم نیست. بیشتر از اونه.قلبم یه حیوونه_اگه بخوام دقیق تر باشم باید بگم یه آفتاب پرسته.اون پوست و رنگشو تغییر میده، نه به خاطر اینکه پنهان بشه، به خاطر اینکه سرسخت و غیرمعقول باشه. قلبم چندین چهره داره. قلب بی قرار. قلب مستأصل.قلب خودخواه.قلب تنها.امروز قلبم مضطربه. یا حداقل تا پنجاه و هفت دقیقه آینده مضطربه. بعد از اون، کی میدونه؟
داخل دفتر جدید مشاور و راهنمای دانشگاه، کارا مونتگومری، نشسته ام و قلبم از کنترل خارج شده. تو سینه ام بالا و پایین میپره و خودشو به قفسه سینه میکوبه. دلش نمیخواد اینجا باشه، چون با دیدن مشاور بهش توهین میشه، که درواقع فقط یه کلمه جایگزین برای روانشناسه. ما نیازی به روانشناس نداریم. همینطوری خوبیم. مگه آدمای دیوونه همینو نمیگن؟