دانلود رمان آلفای من از سما با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با عصبانیت و ناراحتی وارد خونه نقلیم شدم و محکم درو بستم و به اتفاقی که امروز افتاده بود فکر کردم امروز جفتمو پیدا کرده بودم ولی اون منو نمی خواست خب حقم داشت اون رئیس یه گروه قدرتمند و بزرگ مافیایی بود که تو کل جهان اسمش مطرح بود بود ولی من به دانشجوی ساده رشته ی پزشکی بودم که روی پایه خودم وایساده بودم و…
آنیسا؛ بدنم کوفته بود با خستگی و درد چشمامو باز کردم چشمام تار میدید چند بار پلک زدم بعدش که دیدم بهتر شد دورو برو مو نگاه کردم بسته بودنم به صندلی و تو یه اتاق نمناک و تاریک بودم داد زد م _منو چرا آوردین اینجا مگه من چیکار کردم عوضیا در به شدت باز شد و دو تا مرد اومدن تو یکیشون اومد سمتم و موهامو گرفت تو دستش :بهتره خفه شی تا خفت نکردم _ولم کن عوضی موهامو کشید و سیلی بهم زد که شوری خونو تو دهنم حس کردم تف کردم رو صورتش که گرفتم زیر مشت و لگدش.
وقتی دید دیگه جونی تو تنم نمونده رفت بیرون گریم گرفته بود چشمام بسته شد با صدای های نامفهومی چشمامو باز کردم یکم دقت کردم که دیدم جیسون یکیو گرفته زیر مشت و لگد یکم خودمو تکون دادم که از درد بدنم ناله ای کردم که که برگشت طرفم دستش و گذاشت رو گونم =خوبی عزیزم نترس چیزی نیس من اینجام دستامو باز کرد که خودمو با گریه پرت کردم تو بغلش =هیش عزیزم چیزی نیس تموم شد بلندم کرد رفت طرف در =این عوضی رو ببرین بعدا به حسابش می رسم.
رفت طرف ماشین و منو گذاشت رو صندلی خودشم سوار شد حرکت کرد =ببخشید تقصیر من بود باید بیشتر مواظبت بود م با صدای بی جونی گفتم _عیب نداره مهم اینه الان نمردم و پیشتم برگشت طرفم و لبخندی زد وقتی رسیدیم خونه رفتم حموم وقتی اومدم بیرون زخمامو ضد عفونی کرد بست رفت سمت تلفن =چی میخوری بگم بیارن _پیتز ا =باش زنگ زد و سفارش داد حدود بعد نیم ساعت اوردن وقتی خوردیم یکم بعدش رفت 3 ماه بعد؛ دوسش داشتم اون فوق العاده بود منتظر بودم بیاد باهم شام بخوریم…