دانلود رمان زنگوله پای تابوت از آسا با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
💜اپیزود اول : ماجرای بیناجنسی به نام شاهان، با جسم مؤنث و روح مذکر که برای فرار از ازدواج از کشور خارج میشه و دنبال کار های عملش میوفته…
💜اپیزود دوم : داستان هفت سال بعد رو به تصویر می کشه ، زمانی که شاهان جسما هم مذکره و شرکتِ معماری داره و مربیه والیبال توی یه مدرسه ی خاصه ،عاشق پسرِ والیبالیستی می شه و در ادامه متوجه می شه.
مهراب جلوی ورودی فرودگاه پارک کردو بقیه پیاده شدن و منتظر موندن تا ماشینو پارک کنه و برگرده. توی سالن انتظار نشسته بودن و استرس تو صورت توی هر چهار نفرموج می زد. شاهان با برخورد محکم دو دست روی شونه اش وحشت زده از جا پرید و با تصور اینکه اون شخص امیده روح از تنش پر کشید. با برگشتن و دیدن صورت خندون سیاوش اما با حرص نگاهش کرد.
بعد کوله پشتی نویی که کادوی میلاد بود رو بالا برد و محکم توی سر سیاوش کوبید. ای درد بی درمون، ای کوفت، ای زهرمار، بی شعور زهره ترک شدم. سیاوش با خنده شکلکی در اورد و چیزی نگفت. با اعلام شدن شماره پروازش آروم از جاش بلند شد و از هر چهار نفر خداحافظی کرد، سخت بود ولی چاره ای نداشت، ترجیح می داد بره و بعدا برگرده جای اینکه تن به ازدواج منفور بده.
چمدونی نداشت تحویل بده و فقط همون کوله پشتی بود که با خودش نگه می داشت. خیلی زود مدارکش چک و تایید شد و کارت پروازش رو تحویل گرفت. وقتی به خودش اومد که کوله اش رو زیر دستگاه گذاشته و داشت بازرسیه بدنی می شد و دیدی به پسرا نداشت. چونه اش لرزید، هنوز نرفته دلتنگ شده بود، ولی باید می رفت. کوله اش رو برداشت و بعد هم گوشی و پلاک زنجیری که یادگاری بود رو از توی سبد برداشت و داخل کیفش انداخت...