دانلود رمان لیلی و دوک از هلن هارت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دنیل لورد جذاب است که تازگی بعد از کشته شدن پدر و برادر بزرگترش به مقام «دوک » رسیده و باید دست از عیاشی ها و ولگردی های گذشتش بکشه و برای وظایفش به عنوانه دوک آینده آماده بشه و اصلا نمی دونه چطوری باید به وظایفش به عنوان دوک عمل کنه .لیلی دختری زیبا و معصوم و عاشق نقاشیه که هیچ علاقه ای به ازدواج و مردها نداره و با خانواده اش به املاک لیبروک برای جشن دوک شدن هفتمین دوک_لیبروک به ولشایر اومده…
لیلی اصلا قادر نبود از اون دور بماند . اما این عشق بود؟ به خصوص با توجه به این حقیقت که آنها همه این سه روز رو صرف این کار کرده و با هم گذرانده بودند و روزهایی که با هم بودند؟ حتی اگر عشق بود، لیلی نمی خواست با اون ازدواج کند. دنیل هرگز نمی تواند به یک زن وفادار بماند، با توجه به شهرت و آوازه اون، و اگه قرار بود با همه شرایط اون باهاش ازدواج کند، حداقل لیاقت وفاداری شوهرش رو داشت. لیلی از تختش بلند شد و یکی از ملافه های تختخوابش رو چنگ زد و به راه افتاد.
سه پایه نقاشی قابل حمل و رنگ روغنی رو آورد. یکی از بوم های خالی خودش رو گرفت، صندلی قابل حمل خود رو برپا کرد و مجموعه رنگ روغنش رو برداشت. تخته نقاشی رو بیرون آورد، لوله های متعددی رو انتخاب کرد و شروع به مخلوط کردن رنگ ها با چاقوی کوچکی کرد. اون با رنگ سبز روشن شروع کرد و کمی رنگ آبی به آن اضافه شده بود. رنگ فیروزهای خوبی بود اما این برای اون مناسب نبود. اون بعد با رنگ آبی شروع به کار کرد و رنگ بنفش رو به آن اضافه کرد.
بعد به رنگ سبز تیره برگرداند و اون رو به رنگ مشکی مخلوط کرد. زیباست. حالا یک خوشه کوچک بنفش وآبی تیره بود. زیبا و با شکوه و عالی بود.لیلی قلم مو رو برداشت و روی بوم رنگ کشید و سعی کرد بعضی از تکنیکهای مختلف که در آن خوانده بود، روی بوم اجرا کند. رنگ و رویش غنی بود و درخشان، اما هنوز کاملا درست نبود. دوباره شروع به تلاش کرد. لعنتی! اون سعی می کرد تا رنگ چشم دنیل رو بازسازی کند. چرا نمی توانست افکارش رو کنترل کند؟ یعنی میل و اشتیاق و آرزوی اون برای دنیل بود…