دانلود رمان همسر فراموش شده یونانی از Elizabeth Lennox با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شش سال از یک ازدواج قرار دادی و بدون رابطه گذشته بود و هنوز ساشا باکره بود. در تمام این سالها تلاشش را کرده بود که برای همسرش زن کاملی باشد اما دیمن خواستار یک زندگی عاشقانه با او نبود. حالا که ساشا قصد جدایی داشت چشمان دیمن برای اولین بار او و زیبایی هایش را می دید…
همانطور که ساشا شروع به قدم زدن در پیادهرو به سمت جایی که مغازهها بودند، کرد به او رسید و دستش را گرفت و گفت: “تازه رسیدی؟” ساشا به انگشتان تیره دیمن روی پوست رنگپریده خودش و سپس به چشمان عجیب و کهربایی مرد نگاه کرد و با طعنه گفت: “نه تو خواستی ساعت دوازده و نیم اینجا باشم”او به ساعتش نگاه کرد و ادامه داد: ” الان از ساعت یک هم گذشته من نهارمو تموم کردم”
واضح بود که ساشا به برنامه فشرده او احترام نمی گذارد. “با من بمون و یه لیموناد بخور تا من نهارمو میخورم” او سرش را تکان داد و گفت: “نه ممنون من یه گیالس شرابم داشتم. و اگه. به خودت زحمت سر وقت اومدن و داده بودی، باهات نهارمی خوردم، اما از اونجایی که بازم منتظرم گذاشتی، من دارم میرم” او با ناامیدی پشت گردنش را مالش داد و گفت: “من یه جلسه داشتم که الان تموم شد، نمیتونستم کاری کنم”
دیمن این را در حالی که هنوز دستش را گرفته بود گفت. او به احتمال زیاد فکر می کرد که بهانه اش کافی است. احتمالا برای معشوقه های چنین بوده. یا اگر که این حرف را شش سال پیش میزد، ساشا به نحو رقتانگیزی از انتظار برای آمدنش خوشحال میشد. ولی الان نه. “اول اینکه، به من دستور دادی که اینجا باشم، بدون در نظر گرفتن اینکه من ممکن بود امروز برنامهای داشته باشم….