دانلود رمان لئو از میا شریدن با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ايوي (Evie)و لئو (Leo)، دختر و پسري كه هر كدام به طريقي گذشته ي تلخي را پشت سر گذاشته اند. در دوران كودكي، هيچ كدام زندگي نرمالي نداشته اند.ايوي در ده سالگي به پرورشگاه فرستاده می شود و آنجا با پسر يازده ساله اي به نام لئو آشنا مي شود. دوستي آن ها پس از گذشت مدت كوتاهي به عشقي ابدي تبديل مي شود. حس قوي بين آن ها وادارشان مي كند باهم عهد كنند به محض اينكه هجده ساله شدند يك زندگي عاشقانه را كه هيچ وقت تجربه نكرده بودند با هم بسازند اما…
ایوی سیزده ساله و لئو پونزده ساله ست. همونطور که به سمت پایین خیابون، تا پرورشگاهِ لئو قدم می زنم کوله پشتیمو رو شونه هام با زور بالا می کشم. واسه مطالعه ی گروهی تا دیر وقت تو مدرسه موندم و به خاطر همین مثل همیشه نتونستم با ویلو برگردم. لئو چند ماه پیش دبیرستانو شروع کرد و تحمل نبودنش تو همون مدرسه ای که منم هستم سخت شده. یه مدت بود که دیگه لازم نبود هوامو داشته باشه، بعد از اتفاقی که واسه دنی پول افتاد بچه ها نادیده م می گرفتن ولی فقط همون دیدنش توی راهروی
مدرسه روزمو روشن می کرد.
بعضی وقتا سمتم میومد و همونطور که از راهرو مدرسه رد می شدم دستشو به دست من می کشید و تظاهر می کرد که منو ندیده یا توی کمد وسایلم واسم یادداشتای بامزه می ذاشت. این باعث میشد لبخند بزنم و من تا جایی که می تونستم از لبخندم لذت می بردم. همین که به کوچه ی خونه ی اونا می پیچم یه آدم تنهای آشنا رو می بینم که روی پله های ورودی نشسته. توقف می کنم و برای یه دقیقه بهش خیره می مونم. می دونم که منو نمی بینه، ظاهرا تو افکارش گم شده، آرنج هاش روی زانوهاشه و سرش به جلو خم شده.
مستقیم به سمتش میرم و وقتی نزدیک میشم سرشو بالا میاره و بهم نگاه می کنه و صورتش به لبخندی از هم باز میشه. با لبخند میگم: -سلام. این بیرون چی کار می کنی؟
جدی میشه و میگه: -فقط فکر می کردم. داخل خیلی سر و صداست. و با سرش به عقب اشاره می کنه. کنارش می شینم و سرمو تکون میدم. -به چی فکر می کردی؟ -داشتم به سث فکر می کردم ایوی… مکث می کنه. -نگران بودم که بدونم کجاست.. چی کار می کنه.. می خوام بدونم که… صداش می شکنه و ناخودآگاه دستمو سمت دستش می برم…