دانلود رمان لاله برافروخت از اسماعیل فصیح با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان «لاله برافروخت» از نوشتهی اسماعیل فصیح است که در سال های قبل از انقلاب شروع شده و تا زمان انقلاب ادامه دارد. ناصر آخرین پسر خانواده فقیری در درخونگاه است که برادران و خواهرش و پدرش در مبارزه بر علیه رژیم کشته شده اند . ناصر رماتیسم قلبی دارد و توانایی زیادی برای مبارزه ندارد. آنها فامیل ثروتمند و وابسته به رژیمی به نام قدسی خانم دارند که دختر آخرش میترا مخالف شیوه زندگی طبقه اشراف هست و وقتی 12 ساله است در ختم یکی از برادران ناصر، با ناصر که او هم 12 ساله است آشنا می شود.
عصري آفتابي، اوايل شهريورماه سال يكهزاروسيصدوپنجاه هجري شمسي بود. ويلاي نياوران خانم قدسي خسروي صدر قائناتي، در دامنه هاي البرز، شمال تهران قرار داشت. نسيم ملايمي نوك درختهاي سرو و كاج و افرا و چنار و اقاقياي اندك خزانزده را مي لرزاند. ساختمان سه طبقه و سفيد رنگ به سبك ايتاليايي، با باغ بزرگ به سبك ايراني، انگار از خواب اشرافي تنبل بعدازظهر آخر تابستان بيدار مي شود.
وسط باغ، حوض آرام دراز كشيده، بزرگ و بيضي شكل و حاشيه سنگي، با مجسمه هاي كوچك فرشته و قوي سفيد و فواره هاي بلند نمای این ویلا را زیباتر می کرد. در دو سمت حوض دو راه اتومبيل رو، گلهاي داودي، كوكب، اقاقياي قرمز و رز پاييزي با رنگهاي دلنشين به باغ طراوت بيشتري مي بخشد.
حدود ساعت شش است كه راننده قدسي خانم، ميترا و مادربزرگش فاطمه سادات خانم را با مرسدس بنز 280 نقره اي متاليك به ویلا آورد.