دانلود رمان با من برقص از سوزان الیزابت فیلیپس با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زمانی که زندگی او را میان شکست های متعددی می اندازد، تس هارت سانگ، قابله و بیوه جوان، به کوهستان رانوی فرار می کند. در آن شهر کوچک در ارتفاعات کوهستان تنسی، احاطه شده با طبیعت، تس امیدوار است دل شکستگی اش را پشت سر بگذارد و آرامشی که برای بهبودی لازم دارد بیابد.
تس اصلا نباید شستن لباسها را عقب می انداخت. شلوارهای جینش و بلوزهای آغشته به لکههای موکایش چیزی نبود که دقیقاً اعتماد به نفسش را برجسته کند، و الان زمانی بود که میبایست خودش را به عنوان شایسته ترین پرستارِ بچه حرفهای ای که تا حالا وجود داشته، نشان دهد. در حالی که سعی می کرد وحشتش را فرو بنشاند، آخرین لباس تمیزرن را از کشو بیرون آورد و با عجله به طبقه پایین رفت.
ایان با ساندویچی در دست از در آشپزخانه وارد شد. تس، رن را به دستش داد و گفت: «لباساش رو عوض کن!» و بدون این که کت بپوشد، به سرعت به سمت کلبه دوید. وقتی داخل شد، نور خورشید از میان پرده های جلویی به درون می تابید. فکر می کرد، برای این که غریبه های گذری نتوانند به کلبه خالی اش نگاه کنند، پرده ها را کیپ بسته بود. مطمئن بود که بار قبلی که از این جا رفته، پرده ها را کاملا کشیده بود.
تقریباً مطمئن بود. مطمئن نبود! با عجله به طبقه بالا رفت، بهترین شلوار مشکلی اش، به همراه یک پلیور سفید ساده و ژاکت بافتنی خاکستری که تا روی لگنش می آمد را برداشت. تیپی ساده. و حرفه ای. موهایش را دم اسبی بست و بعد دم موهایش را پیچید تا به شکل گوجه ای در آمد. شبیه مری پاپینز حقه باز. مثل نسخه کتابی اش و نه فیلمش. نفس نفس زنان به خانه-مدرسه برگشت. هیچ اتومبیل غریبه ای آن بیرون پارک نشده بود…