دانلود رمان در دام هوس از دختر آفتاب با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در مورد ستاره حکمت که بخاطر چک برگشتی به زندان میوفته و در اونجا با سرگرد امیر پارسا اشنا میشه و اونجا اول ماجراهای ستاره و شرطی که زمانی شاکی ستاره برای رضایت می گذاره و….
-مامان یعنی چی؟ نرم؟ نه نباید بری، زشته هنوز رسما اعلام نکردیم که نامزدین، می بینن زشته. -آخه! -آخه بی آخه همین که گفتم. -بابا کی میاد؟ -چطور؟ -کارتون دارم؟ – 7 نیم 8 میاد. سر تکون دادم و گفتم: پس به جاوید بگم نیاد؟ -آره مادر بگو نیاد. خواستم برم اتاقم که با صدای دادی که آمد ایستادم و به مامان نگاه کردم و با تعجب گفتم: کی بود؟؟ مامان نگران از آشپزخونه زد بیرون و منم به دنبالش! گوشه ای ایستادم که بابا و آروین رو دیدیم. انقد عصبی بودن که هیشکی حواسش به من نبود!
پدر وقتی مامان رو دید گفت: بیا این گل پسرت رو تحویل بگیر، این پسر، دیگه پسر من نیست، این از من نیست! یه جو غیرت تو وجودش نیست این بشر. آرمین با تعجب پرسید: چیشده پدر؟ آروین چیکار کرده؟ -دیگه می خوای چیکار کنه! این که بار اولش نیست. آروین به حرف اومد: مگه من چی گفتمم پدر؟ خلاف شرع کردم؟ پدر گفت: بله خلاف کردی! بی ناموسی کردی. -بی ناموسی؟ پدر آروین چیکار کرده این حرفا رو می زنی؟ -واسه من عاشق شده! مامان گفت: خب چه اشکالی داره!
-د این حرف رو نزن وقتی می دونی طرف کیه! آرمین کنجکاو پرسید: کیه؟ پدر سکوت کرد و چیزی نگفت که آرمین دوباره سوالش رو پرسید و بازم جوابی نگرفت. آروین گفت: پدر این حرف اول و آخرمه من اون دختر رو می خوام، می خوامش. با صدای سیلی خشک سر جام ایستادم و با چشمای متعجب و اشکی به آروین نگاه کردم. اون بخاطر من سیلی خورد؟ – اگه ده بار دیگه من رو بزنین بازم حرفم همونیه که گفتم. -تو غلط می کنی پسره ی خیر سر! ت… با وارد شدن من به سالن حرف پدر قطع شد و با تعجب نگاهم می کرد…