دانلود رمان خاطرات روسپیان سودازده من از گابریل گارسیا مرکز با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان خاطرات روسپیان سودازده ی من اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه امیر حسین فطانت است؛ پیرمرد در سالروز جشن تولد نود سالگی خود برای اولین بار با مفهومی به نام عشق آشنا می شود. عشقی که زندگی سراسر تباه شده در روزمرگی و هوسرانی او را دگرگون می کند و افقهای تازه ای را هرچند دیر در برابر چشمان او می گشاید.
گابریل گارسیا مارکز در آخرین رمان خود می کوشد تا عشق و هوس را از هم باز شناسد و تاثیرات بارز هرکدام از آنها را بر روح و روان انسانها به روشنی نشان دهد. شروع رمان خود به تنهایی نشان دهنده روح ویران شده پیرمرد است: ” در سالگرد نود سالگی ام خواستم شب عشقی دیوانه وار را با نوجوانی باک ره به خود هدیه دهم. “
این رمان معتقد است که یک پیرمرد همان قدر میتواند عشق بورزد که یک جوان! پیرمردی که زندگی را طوری زیسته است که روسپی باز نشسته به او میگوید:
“واقعا حیف است که بمیری و مزهی هم آغوشی توام با عشق را نچشیده باشی.”
همان قدر در عاشق بودن و عاشقانه گفتن حق دارد، که یک جوان! روایت از وقتی که زندگی رو به زوال و تقریبا یکنواخت یک روزنامه نگار پیر زیر و رو میشود، دیدنی و شنیدنی است، آنجا که ستون کلاسیک و سنگین هفته نامه تبدیل به نامههای عاشقانه هفتگی میشود و نازک اندام “معشوقه” لابه لای همه سطرها و خط به خط نامهها نفس میکشد و در پایان هم پیرمرد خوشحال است، و دنیا را بدون عشق ترک نمی کند، او تمام قضاوتها و جنجالها را پشت سرش قال میگذارد و از آنچه که گذشته راضی است.
” یک هفته گذشت و من لباس خانه را که شبیه لباس مکانیکها بود، روز و شب در نیاوردم. حمام نمی گرفتم. ریشم را نمی تراشیدم و دندانهایم را مسواک نمی زدم. چون عشق خیلی دیر به من آموخت که آدم خودش را برای کسی مرتب میکند، برای کسی لباس میپوشد و برای کسی عطر میزند، و من هیچ کسی را نداشتم.”