دانلود کتاب مزاحم دوست داشتنی از ساجده سوزنچی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرمان آریان پسری جذاب خوشتیپ و دوست داشتنی است که در خانواده ی مدرن و پولداری زندگی می کند. برعکس خانواده و تیپ امروزی اش اعتقادات مخصوص به خود را دارد. او که مدیر یک شرکت تبلیغاتی بزرگ و معروف در شهر تهران است بسیار در کار خود غرق است، اما با اسرار دوستانش تصمیم می گیرد چند روزی را برای تفریح و استراحت همراه آنها به شمال برود. در راه برگشت درجاده ی خلوت و تاریک دختری رامیبیند که تقاضای کمک می کند….
از دست صدای موبایلم کلافه شدم، هي قطعش میکنم باز هی زنگ میزنه نفهم.. آخر با عصبانیت کوبوندمش توی دیوار روبروی تختم که همه چیش از هم پاشید ولی خب خداروشکر خفه شد. پتورو کشیدم روی سرم و دوباره خوابیدم… باصدای جیغ های دلخراش آرام و مشتو لگدایی که با تمام زورش میزدو واسه من مثه یه مشتومال اساسی سرصبحی بود. چشمامو باز کردم.
آرام: آرمان، آرمان احمقه بیشعوره بدقول بلندشووووووديررررررم شد… آرماااان توروخدا. من: زهرماره آرمان آرمان چه مرگته سر صبحی هوار میزنی چیکارم داری. به چهره آرام نگاه کردم طفلکی آماده بود یه مانتو کوتاه قهوه ای و یه روسری از این بلندا که هزار رنگن قهوه اي و نارنجی و… هزار قلم آرایش داشتو موهاشم عين عروسی من درست کرده بود…
چشماش بهم التماس میکردن ولی پررو خانوم خودش طلبکار بود… آرام: آرمان خودتو مثه آدمای نفهم نگیر قرار بود منو برسونی استخر… من: من نه به کسی قولی دادم نه قراری گذاشتم. آرام: چقد تو دروغ گویی از خدا بترس آخه خودت دیشب گفتی برو بخواب خواب میمونی. من: گفتم خواب میمونی گفتم من میبرمت؟ الان واقعا این دو تاچه ربطی بهم دارن آخرین مشتشو هواله بازوهای سفتم کرد….