دانلود کتاب نگاهش دنیام بود از Anita.a با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان در مورد دختریه به اسم رکسانا از یه خانواده ی اصیل و ثروتمند ولی شیطون و خوش گذرون تا روزی که روز اول دانشگاه توجهش به پسری جلب می شه که شده بت دخترای دانشگاه، یه پسر مغرور و سرد، رکسانا خودش زیبا و پولداره و سر لج و لجبازی با یکی شرط می بنده که سامیار رو عاشق خودش بکنه و تو بازی سرنوشت این دوتا با هم هم گروهی می شن تا روی یه پروژه ی مشترک کار کنن…
سامیار؛ چشمامو که باز کردم اولین چیزی که دیدم عکس رکسانا بود، خوب یادمه اون روز که هردو به احساسمون اعتراف کردیم این عکسو گرفتیم ولی الان درست سه ساله که چشمای شیطونه آبیشو ندیدم، فکرکنم تا حالا از من متنفر شده و حتی کلافراموشم کرده و شایم الان اون لبای خندون به کس دیگه ای لبخند می زنن و اون چشمای شفاف انعکاس چهره ی یکی دیگست، کسی که لایق عشقش باشه؛
بی حوصله پاشدم تا حاضر بشم، تیشرت سرمه ای تنگی پوشیدم که اندامم رو تو چشم می آورد و ناخودآگاه صدای ظریف رکسانا تو گوشم پیچید: «وای سامیار من عاشق بازوهای توام». اخم کردم و بازدن عطر و برداشتن کلید ماشین رفتم بیرون، این فراری سیاهو هنوز داشتم چون ماشینی بود که عشقم روش برام خاطره گذاشت، یاد اون روز افتادم که زد بهم…. با عصبانیت درونی ولی ظاهری،
مثل همیشه خونسرد.در ماشینو باز کردم و پیاده شدم و با دیدن همون دختری که تو کلاس بهم زل زده بود اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که می خواد جلب توجه کنه. با دیدن من یه لحظه وا رفت ولی بعد دوباره با عصبانیت اومد جلو و گفت: پ تو که رانندگی بلد نیستی برای چی نشستی پشت فرمون؟ ماشین خودت هیچ نگا چه بلایی سر عروسک من آوردی؟ حتما به زور پول ماشینشو داده بود که…