دانلود کتاب بیگانه ای با من است از جوی فیلدینگ با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
به ناگاه دنیای او در فراموشی غرقه شد… مات و مبهوت و سرگردان در بوستون… با لباس هایی خون آلود و جیب هایی پر از اسکناس… و برای «جین ویتاکر» این آغاز راه بود… «نیویورک تایمز»: «جوی فیلدینک» توانایی شگرفی در به تصویر کشیدن زندگی افراد، با شرایط خاص دارد: شرایطی که ممکن است برای هرکسی پیش آید….
نمي دانست چرا هتل ” لنوكس” را انتخاب كرده شايد چون يكي از قديمي ترين هتل هاي مركز شهر بود و اگرچه كوچك تر از هتل هاي ديگر بود. ولي به نحوي بيشتر از هتل هاي مدرن شباهت به خانه داشت يا شايد هنوز باقيمانده خاطراتي از ديدارهاي قديمي در ضمير ناخوادگاهش وجود داشت، نمي دانست. حتي ممكن بود بعنوان مسافر در اين هتل اقامت كرده باشد. همين طور كه به ميز اطلاعات نزديـك مـي شد با اميدواري مثل دفعه قبل كه به آن مغازه رفته بود براي ديدن
يك لبخند آشنايي دعا مي كرد. پـشت سر يك زوج و دو بچه شان منتظر ماند دو پسركوچك شيطان در لباس هم شكل ملـواني هـر كـدام بـه قسمتي از پشت دامن مادرشان آويزون شده و جيغ مي زدند كه باعث ناراحتي همه افـراد داخـل سـالن شده بود . ” گرسنه ام!” دامن مادرش را بالا زده و مـردد بـود پسر كوچكتر كه حدود چهار سال داشت داد مي زد : كه زانوان لخت مادرش را گاز بگيرد يا نه؟ برادرش كه هم سن و سال خودش بود فورا به دنبال او گفت ” من مي خواهم برم مك دونالد.
مك دونالد! مك دونالد! “همان طور كه دايره وار دور والـدين بيچـاره شان مي رقصيدند شروع به هياهو كردند. والدينشان سعي مي كردند به آنها اعتنا نكنند. مادر جـوان بـا التماس گفت: “صبر كنيد بابا و مامان اتاق بگيرند بعد با هم به يك رستوران خوشگل مي رويم باشه؟” نگاه خيره اش را به شوهرش دوخته بود تا هر چه زودتر قبل از اينكه بچه ها دوبـاره شـروع بـه فريـاد بكنند كارها را تمام كند. بلافاصله آنچه را انتظار داشت شنيد مك دونالد!مك دونالد ! سپس بطور معجزه آسايي كارشان تمام شد و…