دانلود کتاب سرقت ابدی عشق از تیام سرابی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
به نظرمن چیزی به اسم “عشق اول” وجود نداره! چیزی به اسم “عشق آخر” وجود داره. شاید عشق اولت همونیه که، اولین خنجر رو بهت میزنه!زندگی من پیچیده تر از یک زندگی ساده بود، شاید فکر می کردم تنها مرگ من میتونه همه چیز رو تموم کنه هرگز به آدم های بی ارزش اعتماد نکن الکی بزرگشون نکن چون یه روزی همون آدم تورو نابود میکنه، همیشه زندگی اون جوری که انتظارش رو داری پیش نمیره!
-ولم کن لعنتی تو توی اتاق من چیکار میکنی!! – هه ولت کنم؟ تازه پیدات کردم دختره ی عوضی می کشمت. دستشو گذاشت روی گلوم فشار داد نفسم بالا نمیومد هر چقدر دستو پا میزدم نمی تونستم خودمو نجات بدم. جیغ زدم ولی کسی صدامو نمی شنید خدایا یعنی کسی به داد من نمیرسه که یهو از خواب پریدم! دستی به گردنم کشیدم وای باورم نمیشه خواب بود خدا لعنتت کنه امیر. از رو تخت بلند شدم رفتم سمت در اتاق کلیدو انداختم توی در چرخوندم و آروم درو باز کردم.
چشمم به رو به رو که اتاق سینا بود افتاد خدا رو شکر فکر کنم نصفه شبی دیگه خوابیده اهسته از پله ها پایین رفتم و رسیدم به حال پذیرایی رفتم سمت آشپز خونه در یخچال رو باز کردم با دهن شیشه آب رو سرکشیدم یواش یواش رفتم سمت اتاق مامان اینا که یهو یه کسی از پشت دست مو رفت گرفت جیغ بلندی زدم که بابا گفت: هیس مامانت خوابه چی شد ساحل ترسیدی؟ – آخ بابا ترسیدم یه إهمی یه اوهومی قلبم اومد تو دهنم بابا نفس زنان گفتم حالا چرا نخوابیدی بابا جان؟
– فکرم مشغوله تا الان صد بار رفتم حیاطو گشتم. تو چرا نخوابیدی ساحل؟ -ها من ام هیچی تشنم شد دیگه اومد آب بخورم شما هم بگیر بخواب بابا جان گربه بوده حتما.- باشه شب بخیر ساحل فقط یه چیزی یاد بگیر قبل اینکه بیای اتاق مامان باباتو دید بزنی یه در بزن دیگه بیست و دو سالته نباید بهت بگم دیگه بزرگ شدی.الان این چه حرفایی میزنه. -باشه بابا جان بگیر بخواب شب خوش و رفتم سمت پله ها دوییدم سمت اتاقم درو باز کردمو خودمو پرت کردم رو تخت…