دانلود کتاب هیس کسی نفهمه از سیمین شیردل با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان درباره ی زنی است که در ازدواج دوم با مردی که از ازدواج قبلش یک دختر نوجوان دارد، به مشکل برمی خورد و اینبار، نادختری باعث مشکلاتی در زندگی نامادری می شود…
آفتاب طلوع کرد و من هنوز درگیر بدن درد و خمار نخوابیدن بودم. دوست نداشتم از خونه ام برم ، خیلی وابسته و دلبسته اش بودم. همه عاشق شوهرشون میشن من عاشق خونه ام بودم، چون تنها دلخوشیم بود و وقت هایی که مجید نبود از هر لحاظ استقلال داشتم و در رفاه بودم. مبلمان استیلم و پرده های اطلبسم و فرش های تبریز اعلا و تابلوهای اصیل و مدرن، اتاق خواب راحت و خوشگلم، تمیزی و مرتبی خونه ام که همیشه حتی با وجود نحس مجید آرامش داشت.
صبح ها که می رفت سر کار، خونه رو مرتب می کردم، دوش میگرفتم و آرایش می کردم و می رفتم دنبال کارهای خودم. گاهی خرید، گاهی باشگاه، گاهی خونه اقوام، دست آخر هم خرید روزانه ام رو می کردم و تا رسیدن مجید برمی گشتم خونه، وسایلی که خریده بودم رو جا به جا می کردم و شام درست می کردم و منتظرش می شدم. گاهی حوصله نداشت. شام می خورد و تلویزیون نگاه می کرد و می رفت می خوابید. گاهی هم که سرحال بود، حال من رو می گرفت تا یادم بمونه شوهر دارم!
تکرار عادت بود. سخت بود اما می گذشت. درد بود اما بی درمون هم نبود. بالاخره زندگی بود. یاد ماشین خوشگل و اسپرتم افتادم، خلاصه کلام باید تمام دلخوشی هام رو و می ذاشتم و می رفتم… به تجملات زندگیم دلخوش بودم و عادت کرده بودم. ترک عادت موجب مرض بود و بس! ولی به درک! حداقل جوانیم رو با خودم می بردم، تا دیر نشده، تا هدر نرفته بود، موندنم اشتباه محض بود. چه خوب که بعد از چند سال نتیجه رسیدم! مجید رفته رفته غیرقابل تحمل تر می شد و…