دانلود کتاب گرگ باران دیده از سارا رایگان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان با بازگشت جوانی به نام آلفا از آمدن آغاز میشود. آلفا که تمام وجودش با کینه از بهزادی که داغ عزیزانش را بر دلش نشانده است، عجین شده، با هدف انتقام پا در خانهی بهزاد میگذارد و چه وسیلهای بهتر از دخترانش برای انتقام گرفتن از یک پدر؟ از همان ابتدای داستان متوجه خواهید شد که باید خود را برای رو به رو شدن با پیچیدگی روابط شخصیتها آماده کنید. روابطی که بیشک تا یک سوم انتهایی داستان ذهن شما را درگیر میکند…
دست هایش را روی گوش هایش گذاشت و با تمام قدرت فشار داد، اما باز هم بی فایده بود. صداها بلندتر از آن بود که دیواره گوشتی دست هایش مانع شنیدن بشوند. دلش می خواست فریاد بزند؛ تمامش کنید. هرچند اصلا فایده ای هم داشت؟ مگر بالا رفتن ارتعاش حرف های دخترک ساکت خانه در این میدان نبرد توفیقی داشت؟! کتاب آناتومی را روی میز رها کرد و به سمت سالن رفت. چند پله به سالن مانده بود صدای هما را با حنجره داغ شده و پرحرف واضح شنید.
هر کلامی که می گفت داغی اش را شنونده هم به خوبی احساس می کرد. شما حق ندارید به بچه من بگید بی پدر. پدرش به شکل تمسخر آمیزی خندید و گفت: اگه بی پدر نیست پس چرا شناسنامه ات خالیه؟ اگه حلال زاده است چرا اسم پدرش توی شناسنامه ات نیست؟ هر زمان حرف پدر آدرین به میان می آمد، قلبش از عقلش فرمانبرداری نمی کرد و برای حمایت از پسر او مداخله می کرد، چرا که پدر آن بچه هنوز هم برایش محترم بود. یک بار به خاطر شما عقد کردم و به هم
خورد، یک بار هم به اختیار خودم عمل کردم. هیما بی هیچ حرفی از کنار هر دویشان عبور کرد و آدرین را مچاله در گوشه مبل، داخل سالن، پیدا کرد. دلش با دیدت موجود بی دفاع آتش گرفت. او هم مثل خودش تاوان گناهی را پس می داد که در آن دخالتی نداشت. به سمتش رفت و او را صدا زد. پدرش به خاطر حضور او سکوت کرد و هما به این عکس العمل پوزخند زد و مانعی شد میان پسرش و هیما. دست های دراز شده هیما را به سمت آدرین به شدت پس زد و…