دانلود کتاب امشب دختری میمیرد از ارونقی کرمانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
«همايون» كه خبرنگار روزنامه است بطور اتفاقي دفتر خاطرات دختري با نام « پروين» را مي يابد كه در صفحه اي از آن اشاره به قصد خودكشي او شده است. همايون روز بعد در مصاحبه مطبوعاتي پدر دختر، «جمشيد تهراني» كه براي تشريح سفر مهمش صورت گرفته شركت مي كند و بدين ترتيب با پروين و نامادري او «فيروزه» آشنا مي شود. همايون متدرجاً درمي يابد پروين از رابطه ي نامزدش خسرو و نامادريش رنج مي برد و ياراي گفتن اين مطلب را به پدرش ندارد…
از سینما به خانه باز گشتیم مامان به خسرو اصرار کرد که آنشب خانه ما باشد او هم پذیرفت… قبل از آن شب نیز خسرو به دفعات شب های زیادی در خانه ما بسر برده بود. من هرگز نمیتوانستم حتی تصورش را بکنم که او و مامان با همسروسری دارند، بخدا هر گز بفکرم نمی رسید. اما آن شب… پا پا و مامان از چندروز قبل با هم قهر بودند “پاپا در يك اطاق و مامان در اطاق جداگانه می خوابیدند، آن شب خسرو در اطاق پذیرائی خوابید ومن هم به اطاق خودم رفتم من يك دختر حساس و
کنجکاو هستم. در باره همه چیز فکر مي كنم و غالبا اسیر و برده خیال می شوم، آن شب هم فکر کردم. -چرا آن دو پچ پچ می کردند؟ چی می گفتند؟ به خودم گفتم میمیاد دستوردار دختر، آن دو چیزی ندارند که به مدیگر بگویند، شاید هم مامان مانند همیشه شیرین زبانی می کرد و از خوشگلی من برای خسرو تعریف می کرد. همه اقوام و آشنایان وحتی زنان و دخترانی که افراد اميل محسوب می شوند معترف و مقر هستند که من يك دختر بسیار خوشگل و دلربائی هستم؛
همه از چشم های سیاه من تعریف می کنند. یکی از همکلاسی ها سابقا بمن گفت: تو شبیه ژاکلین ساسارد هستی. دختر ها هورا کشیدند و گفتند آره خوب گفتی ۔و از آنروز بعد در مدرسه همکلاسی ها مرا ساسارد، خطاب می کردند، می گفتند مانند او موهای سیاه و دراز داری، چشمانت قشنگتر از چشمان ژاکلین ساسارد است و حتی اندام تو به مراتب دلربا تر از اندام اوست با خود گفتم و تو بیهوده مظنون و مشكوک شده ای درست است که مامان خیلی زیباست و…