دانلود کتاب وقتی به یک مرد مبتلا شدم از مامان نخودچی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان از زبان دختر شاد ومهربانی به نام ایرن است. استخوان بندی اصلی داستان را عشق ایرن به سروش پسرعمویش تشکیل می دهد اما در کنار این عشق، ایرن باورهایش به مرور تغییر می کند که این تغییر مثبت را مدیون چند نفر است. در این رمان در لابلای قصه عشق ایرن به پسرعموی خود، سرگذشت عشق عده ای از ادم های دور و اطراف ایرن را نیز می خوانیم ،گاهی تلخ و گاهی شیرین !
سارا دختر عمویم که سه سالی ازمن کوچکتر بود .برعکس من وشیدا دختر نچسب و افاده ی بود. از علاقه من به سروش سو استفاده می کرد و همیشه کلفت و درشت بارم می کرد. به احترام سروش هیچ وقت جواب گستاخی ها وبی ادبی هایش که گاهی واقعا از حد و حدود خارج می شد را نمی دادم! به قول استاد پناهی “وقتی کسی اندازه ات نیست به اندازهایت دست نزن” . من هم خودم را کوچک نمی کردم تا با این دختر حاضر جواب و تلخ، دهان به دهان شوم!
وارد اتاق سبز و سفید سارا شدم. خب باید اعتراف کنم سلیقه اش در رنگ بندی و دکوراسیون اتاقش بی نظیر بود برعکس ست کردن لباس هایش که همیشه توی ذوق می زد! هنوز کاملا وارد اتاق سارا نشده بودم که صدای سروش از اتاقش که درست روبروی اتاق سارا قرار داشت بلند شد. اصلا متوجه نشده بودم سروش چه موقعی به بالا آمده بود! مشخص بود با تلفن صحبت می کند و ظاهر طرف پشت خط ،اصلا اجازه نمی داد سروش حرف بزند و دائما حرفش را قطع می کرد.
دلم شیطنت خواست، راهرو را با دقت زیر نظر گرفتم وقتی مطمئن شدم کسی جز خودمان آنجا نیست، آرام و پاورچین به سمت اتاق سروش رفتم و فال گوش ایستادم! امشب که زوده…. آخه…. نه می دونم ولی من هنوز…. دلم حسابی برای یک خلوت دو نفره تنگ شده بود بنابراین بدون اینکه ملاحظه مکالمه تلفنی اش را بکنم تقه ای به در زدم! صدایش آنچنان عصبی بود که جاخوردم و بلافاصله پشیمان شده و راه رفته را با احتیاط برگشتم. بله؟ اما همین که دستم را روی…