دانلود کتاب رحیل از نازیلا فردین فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رحیل داستانی با الهام از واقعیت، قصه راحیل، قصه علاء، قصه ی درد های پنهان و رازهای مگو، قصه ای شاید از دل زندگی خودمان…
روزهایی توی زندگی هست که من اسمشان را گذاشته ام روزهای بیداری. روزهایی که زندگی به عذاب آورترین شکل ممکن به تو ثابت می کند تمام روزهای پیش از این زیسته ات، همه اشتباهی بوده. تمام مسیری که تا امروز آمده ای یک راه کج به بیراهه بوده. تمام مدتی که با خوش خیالی گمان می کردی باعث نجات دیگری از باتلاق بدبختی شده ای؛ متاسفانه برعکس باعث رهایی او در یک دریای طوفانی شده ای. و چه عجیب عذابیست این بیداری.
و تو درد را با پوست و استخوانت می چشی. و رنج، بیداری را به جان می خری. رنجی که خوب میدانی برای تمام عمر، همدم لحظه های بیداری و کابوس خواب هایت خواهد بود. امروز برای من یکی از آن روزهای بیداری بود. من با دیدن آن زخم سر باز کرده، آن لب های ملتهب که کبودی شان از زیر لعاب سرخ رنگ هم بیرون افتاده بود و چشمانی که هنوز هم صاحبش را به وقت دروغ رسوا می کرد از خواب غفلت پریده بودم. من امروز پس از ماه ها
توجیه دروغ بیدار شده بودم. صدایی از صبح برای بار هزارم در سرم پیچید. صدایی که موسیقی متن این رنج بی پایان شده بود.پژواک جمله ای از سال های خیلی دور قلبم را خراشید من دوستت دارم علا یاد صدای فریادم باعث شد بی اختیار پلک ببندم ولی من دوست ندارم برای لحظه ای لب هایم انگار آتش گرفت. آخ بی اختیار دست بالا برده انگشت اشاره ام را روی لب هایم گذاشتم، همان لحظه صدای هوتن پلک هایم را از هم گشود..