میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود کتاب عمارت مرموز pdf از زهرا عبدی (دلربا) با لینک مستقیم

دانلود کتاب عمارت مرموز از زهرا عبدی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری به اسم لیلا که سال هاست در غمی به اسم یتیمی و بیچارگی گرفتار شده، در کودکی مادرش او راه به حال خود رها کرده و برای همیشه رفته، لیلا را خاله ای پیر و مهربانش بزرگ می کند و به او جانی دوباره می دهد، بعد از فوت خاله لیلا تنها می ماند، او برای امرار معاش و فرار از تنهایی دنبال کاری با آبرو و امنیت می‌گردد! او حالا کاری پیدا کرده که با تمام معیارهایش یکی است ولی عجیب یک جای کار جدید می لنگد و لیلا را کنجکاو می کند…

خلاصه کتاب عمارت مرموز

– من: بله کارم داشتید؟ فرهاد: تو باهام میای؟ مراسم جشن تولد یکی از رفیقامه! من: نه نمیام. فرهاد: چرا؟ من: خوب… فرهاد: اگه مشکلت لباسه که لباس هم برات می خرم تو فقط لب باز کن. سریع رفتم اتاقم خودمو انداختم حموم. بعد یک ساعت از حموم زدم بیرون در اتاقم زده شد. من: بله! خانم: خانم لباستونو آوردم. اوه چه وقت شناس! کااش فرهاد بگه چرا داره اینکارا رو می کنه. کااش لب باز کنه. من: بذار اونجا خودم برش می دارم. خانم: باشه خانم.

با حوله رفتم سمت در بازش کردم لباسو برداشتم و رفتم اتاق. در کارتون باز کردم واوو چه زیبا. در آوردم. لباس به رنگ سیاه بود. مخمل وبراق بلند بود. فقط یقش باز بود اون هم کمی لباس اندامی بود و وقتی تنم کردم کیپ تنم شد موهامو اتو کشیدم برق لبمو زدم و چشمای عسلیمو سیاه کردم. مانتومو پوشیدم خداییش عجب کمدی بود همه چی توش پیدا می شه. شال سیاهمو سرم کردم و منتظر تو اتاقم نشستم. در اتاقم زده شد. درو باز کردم،

فرهاد کت و شلوار اتو کشیده سیاه تنش کرده. دلم خوش نبود به این مهمونی! فرهاد خیره خیره نگاهم می کرد. فرهاد: از کنارم جم نمی خوری باشه؟ من: باشه!… رفتیم پایین. باز هم بادیگارد اون هم شش تا. سوار ماشین شدیم. من: على و تیرداد کجاهستند؟ فرهاد: اوناهم الان میان. رسیدیم… یک ویلا بود یعنی داخل ویلا جشن بود؟ چون از باغ صدا نمیومد. پیاده شدیم. یه ماشین هم اومد على و تيرداد از ماشین پیاده شدند. من: فرهاد! فرهاد: بله…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دختری به اسم لیلا که سال هاست در غمی به اسم یتیمی و بیچارگی گرفتار شده، در کودکی مادرش او راه به حال خود رها کرده و برای همیشه رفته، لیلا را خاله ای پیر و مهربانش بزرگ می کند و به او جانی دوباره می دهد، بعد از فوت خاله لیلا تنها می ماند، او برای امرار معاش و فرار از تنهایی دنبال کاری با آبرو و امنیت می‌گردد! او حالا کاری پیدا کرده که با تمام معیارهایش یکی است ولی عجیب یک جای کار جدید می لنگد و لیلا را کنجکاو می کند...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    عمارت مرموز
  • نویسنده
    زهرا عبدی
  • صفحات
    ۹۸
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • Shoryaپس فرمت pdfکوو...
  • سوگندسلام لطفا رمان پاورقی زندگی از همین نویسنده بزارید...رمان پاورقی خیلی بهتره از ا...
  • فاطمهمیشه جلد دوم و سومشو برام بفرستین...
  • Elhamسلام و خسته نباشید بابات رمان ولی باید بگم که مارال خیلی خودخواهه و این أدمو عصب...
  • رهاعالی بود از دستش ندید...
  • طراحی سایتتشکر...
  • باربریبا تشکر از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • هاستسپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • طراحی وب سایتبا تشکر و سپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • موناسلام چرا برا من باز نمیشه...
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4056 نوشته
  • 406 محصول
  • 626 کامنت
  • 784 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.