دانلود کتاب آقا یوسف از پرستو مهاجر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان در مورد مردی به نام آقا یوسف هست که کلا با زن مشکل داره نمی تونه زن نگه داره، از دخترش خواهش می کنه براش بره خواستگاری ولی دراین میان اتفاقات خیلی ناگواری می افته و ادامه ماجرا….
بعد ۴ ماه، سکینه جون توروبه خدا برگرد، عب نداره بابا که میشناسی، اخلاقش اینجوریه، بخدا تغییر میده! قول میدم بهت. _پریسا جون عزیزم تو خودتو دخالت نده، بابای تو عوض بشو نیست، دیدی که سر بچه ام محمد حسین چقدر داد و بیداد کرد، اون که هیچ بماند، سر یک شامپو دیدی چقدر غر زد، تحمل ندارم، تازه بهم میگه توالت شوی مردمم، درسته که بیمارستان مستخدم هستم و کار می کنم!
ولی تا حالا کسی جرات نکرده بهم بگه توالت شوی. آشپزی نکردم درست، ولی به جون بچه هام غذاها از بیمارستان دست نخورده و سالم آوردم، می دونی چیه؟ پدرت واقعا بیماره، باید به روانشناس مراجعه کنه. خسیسه، بعدش اخلاق نداره، سر هر چیزی گیر میده! به منم حق بده شوهر کردم که همرام و رفیقم باشه، شوهر نکردم که فقط اسمش توی شناسنامه باشه. در هر حال دخترم، خدا به داد تو و برادرت برسه.
واقعا چطور طاقت میارید، و حرفی نمی زنید. _سکینه جون جدا می خوای طلاق بگیری؟ یعنی هیچ راهی نیست که برگردی. _آره عزیزم! جدا بشیم بهتره، خودت رو ناراحت نکن، هرخوبی و بدی ازم دیدی حلال کن. تو مثل زهرا برام با ارزشی، دعا می کنم که ایشالا خوش بخت بشی. بعد ۲ماه… _چی شد؟ بابا نتیجه دادگاه چی شد؟ _هیچی دختر چی می خواستی بشه؟ مهریه، زنیکه گذاشته اجرا. _جدی؟ گذاشته اجرا!