دانلود کتاب عطر شقایق از بنفشه و آرام با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان بر گرفته از واقعیت هست. شقایق در یکی از شهر های کوچیک شمالی زندگی میکنه. مخفیانه با دوست پسرش برای اولین بار قرار میذاره اما تو قرار اول دزدیده میشه و به امارات فرستاده میشه جایی که دخترها رو برای استفاده ابزاری آموزش و اجاره میدن. اما همه چیز در یک ملاقات کاری زیر و رو میشه و شقایق در مسیر جدیدی قدم میگذاره…
خوابیدیم تا عصر… لباس پوشیدیم بریم بیرون، ماشينو هم بدیم تعمير… ماشینو گذاشتیم تو تعمیرگاه، فضای گاراژ منو یاد بابا انداخت بغض کردم… اما مانی دستم رو گرفت بریم قدم بزنیم. راه افتادیم و سعی کردم غمم رو انکار کنم. غمی که خیلی سنگین بود. اما من تونستم بدم کنار… قدم زدیم. یکم برای من خرید کردیم. لباس بیرون، لباس خونه… شام خوردیم. برگشتیم ماشین گرفتیم. اومدیم خونه… با صدای
صحبت مانی بیدار شدم. خواب و بیدار، چرخیدم رو تخت. مانی کنار پنجره داشت با گوشیش حرف میزد و گفت: فعلا نمی خوام برگردم شاید کلا بمونم ایران… نمی دونم… هنوز تصمیم نگرفتم… سکوت کرد. نشستم رو تخت، سرمای اتاق باعث شد دوباره پتو رو تنم بالا بدم. مانی تو گوشی گفت: مگه تو همیشه نمیگی برات خوشحالی من مهمه… من الان خوشحالم… پس حالمو خراب نکن… قطع کرد. برگشت سمت تخت،
با دیدن من ابروهاش بالا پرید. نگران گفتم: مامانت بود؟ سر تکون داد. اومد کنارم نشست. لبخند زد و گفت: بیدارت کردم؟ سریع پرسیدم: باید برگردی برای باشگاهت؟ سر تکون داد و گفت: برمی گردیم… اما اول با مدارک واقعی تو… نمیشه با همون جعلی ها ریسک کنیم بریم. لب زدم: مانی تو برو! یهو جدی اخم کرد. از اخمش جا خوردم. چون خیلی متفاوت بود… با عصبانیت گفت: شقایق بیا بر نگردیم به عقب…