میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود کتاب مارتینگل pdf از عالیه جهان بین با لینک مستقیم

دانلود کتاب مارتینگل از عالیه جهان بین با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

من از کجا باید می دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی سعی داشتم حرف بزرگترها رو گوش کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین های تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟! از کجا باید می دونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خورده شوهرم بود و با دیدنِ من… آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود.. قویتر… و من زمانی فهمیدم باختم که…

خلاصه کتاب مارتینگل

پوشه ی دستم و تو کیفم جا دادم و شالگردنم و روی پالتوی ضخیم تنم تنظیم کردم. طلاق گرفته بودم ولی اونی که تو دادگاه محکوم شد، من بودم. با این حال پویان با ژست یک مرد نمونه به خونه و یه ماشین رو به من بخشیده بود البته با گفتن اینم سهمت از زندگی با من و هموار کردن راه رسیدنم به رزالین هرچی گرفتی نوش جونت!” کنار درخت سرمازده و برفی کنارم ایستادم و پویان با خوشحالی زایدالوصفی از

کنارم رد شد اما ایستاد. مکث کرد و رو پاشنه ی پا چرخید. _به نظرم بتونی هر شیش ماه یه بار عقد کنی و طلاق بگیری و طرف عين من ولخرجی کنه برات میتونی بارتو ببندی. رحم نکرد، فاصله کم بینمون رو طی کرد و با نیشخند مزخرفش، از بالا نگاه پیروزمندانه ای بهم انداخت. بزاق دهنم و فرو دادم و با پررویی براندازم کرد و با لحن چندشی ادامه داد. واقعا حیف شد یه بار هم با من نبودی الان به نسبت روزای اول

زیادی جذاب شدی. صدای بوق ماشینی درست پشت سر پویان، نشون می داد اون زن موطلایی که دیده بودم خود رزالین بود. خدا در و تخته رو خوب برای هم جور می کرد. چهره‌م در هم شد و فقط به این فکر کردم که چرا شهنام امروز تو این دادگاه شرکت نکرده بود؟! _خیلی حال به هم زنی!نگاهش و به رزالین داد و دست تکون داد ولی زود سمتم برگشت و چندش تر از قبل لب زد: مثل روزای اول….

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
من از کجا باید می دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی سعی داشتم حرف بزرگترها رو گوش کنم؛ یه نفر... یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین های تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟! از کجا باید می دونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خورده شوهرم بود و با دیدنِ من... آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود.. قویتر... و من زمانی فهمیدم باختم که...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    مارتینگل
  • نویسنده
    عالیه جهان بین
  • صفحات
    ۳۶۳۸
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • Shoryaپس فرمت pdfکوو...
  • سوگندسلام لطفا رمان پاورقی زندگی از همین نویسنده بزارید...رمان پاورقی خیلی بهتره از ا...
  • فاطمهمیشه جلد دوم و سومشو برام بفرستین...
  • Elhamسلام و خسته نباشید بابات رمان ولی باید بگم که مارال خیلی خودخواهه و این أدمو عصب...
  • رهاعالی بود از دستش ندید...
  • طراحی سایتتشکر...
  • باربریبا تشکر از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • هاستسپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • طراحی وب سایتبا تشکر و سپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • موناسلام چرا برا من باز نمیشه...
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4056 نوشته
  • 406 محصول
  • 626 کامنت
  • 785 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.