دانلود کتاب ژنرال از ریحانه کیامری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ژنرال! لوتیترین مردی که دنیا به خودش دیده! محمد رضاجلیلی صاحب این لقب دهن پر کنه! مردی که تا به حال پیشقدم در ورود به هیچ رابطهای نشده… کسی که تو روابطش خط قرمزی نداره، هیچ دختری براش مهم نیست و فقط به خودش فکر می کنه تا اینکه یه خانم تخس و لجباز نظرشو جلب میکنه… زنی که روحیاتش خیلی به محمدرضا نزدیکه، مثل خودش یه جنگجوئه، یه مغرور پر ادعا!
در این مدت محمدرضا به انواع و اقسام شیوه های مختلف دست تازیده بود تا بلکه بتواند دل نغمه را به دست آورد. مرد بود و قلبش گیر… پابند زنی که شوهر مرحومش رفیق گرما به گلستانش بود…! هر چه می کرد و هر چه می گفت حرف نغمه یک کلام بود: مردم چی میگن آقا رضا… و محمدرضا هر بار تلاش می کرد بادلیل و منطق راضی اش کند.نغمه ته دلش می دانست
که تمام این بهانه ها فقط بخاطر این است که میترسد نرگس مامان فکر دیگری راجع به او کند. دلش نمی خواست زنی را که این همه در حق او و فرزندش لطف کرده بود برنجاند. نرگس مامان حتی برایش کار فراهم نموده بود تا مجبور نباشد برای هر چیز دست دراز کند برای نغمه از همسایه ها و آشنایان سفارش کیک و ژله و سبزی سرخ شده و از این قبیل چیزها می گرفت،
بدون اینکه نامی از او ببرد تا کرامتش حفظ شود. حالا نغمه چطور میتوانست پسر رشید اورا پابند خود کند برای محمدرضا خیلی بهتر از اوها بود… خوش چهره، خوش تیپ، خوش پوش، اهل کار و خانواده، معتمد چند محله… اسم و رسم دار نصف تهران بود این مرد روی هر دختری دست می گذاشت قطعا جواب رد نمی شنید. نغمه با وجود اینکه فهمیده بود دلبسته شده ولی …