دانلود کتاب تلاطم آبی یک رویا از سحر مهدی زاده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دریای پرتلاطم زندگی دو آدم؛ اولی پسری که داغدیدهی گلی است که بخاطر اشتباه او پرپر شد و او فرصتی برای جبران اشتباهش نداشت. دیگری دختری بیپناه و زخم خورده از بازی روزگار که در یک نیمه شب بارانی، بخاطر یک اتفاق، بر دنیای پر انتقام پسری شیر صفت سقوط میکند. عشق برای این دو زندگی پلی میشود برای عبور از تلاطم بی وقفهی دریای حوادث تا رسیدن به رویای آبی آرامش.
از سرویس بیرون رفتم با این موهای خیس نمیتونستم برم پیش بقیه باید میرفتم بیرون که یه کم باد به کله ام بخوره راهم رو به سمت محوطه بیرون در پیش گرفتم. به میزی که نشسته نگاه بودیم کردم. فقط آتریسا متوجه من شد. بعد از یه مکث کوتاه با صحنه ای مواجه شدم که باز خونم رو به جوش آورد. آتریسا همچنان به من نگاه می کرد و من هم به اون شال روی سرش عقب رفته بود و متوجه نشده بود و
بردیا که میخ آتریسا بود دست برد و شال آتریسا رو روی سرش مرتب کرد که آتریسا حواسش پرت شد و صورتش رو سمت بردیا چرخوند. با حرص چشمهام رو بستم و با قدم های بلند به سمت بیرون رفتم. اواسط آذرماه بود و هوا نسبتا سرد شده بود من بخاطر خیسی موهام کمی سردم شده بود ولی از درون هنوز آتیش خشمم روشن بود. به سمت رودخونه ای که از نزدیکی اون فضا جاری بود رفتم و روی تخته سنگی نشستم.
حس خوبی به بردیا نداشتم. ازش خوشم نمیومد. وقتی می دیدم اینقدر راحت با آتریسا برخورد میکنه، اذیت می شدم. نمیدونم ولی احساس خطر میکردم. حسم می گفت بردیا حس برادرانه به آتریسا نداره بالاخره من نگاه های همجنس خودم رو خوب میشناسم دیگه بردیا مثل یه برادر به آتریسا نگاه نمیکنه. همینطور تو فکر بودم که با قرار گرفتن چیزی روی شونه هام سربلند کردم و آتریسارو ایستاده کنار خودم دیدم …