دانلود کتاب التیام از م. کمالزاده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رعنا دختری که در روز ختم مادرش چشمانش به گلنار،زن پدر جدیدش افتاد که دوشادوش پدرش ایستاده بود. بلافاصله پس از مرگ مادرش پی به خیانت پدرش، با گلنار آبدارچی مدرسه اش میبرد.برای انتقام از پدرش خود را وارد ازدواجی قراردادی با شاهرخ میکند. شاهرخ، مردی است که درپی از دست دادن پدرش بار خانواده پنج نفره اش را به دوش می کشد و مردانه به روی خواسته های خود پا مینهد. مردی که پس از دریافت پیشنهاد وسوسه برانگیز از طرف رعنا …
پس از گذشت ساعتی از بعد از ظهر، پریسا و سامان عزم رفتن کردند. رعنا هنوز با خود مانده بود که قرار داد اجاره را چگونه امضا کند … نمی دانست حرف های طوبی خانم مبنی بر عدم دریافت اجاره درست بود یا تنها تعارف می کرد. پیش از رفتن، رو به سامان گفت: آقا سامان طوبی خانوم وقتی گفتن اجاره نمیگیرن جدی بودن؟ اگه قراردادی امضا نشه و هزینه دریافت نکنن من نمی تونم اینجا بمونم. سامان گوشه
ابرویش را خاراند و با تکان دادن سرش گفت: راستش خالهی من توی تعارف کردن خیلی جدیه. نمیشه دوباره ازش بپرسیم چون ممکنه ناراحت بشه شما با شاهرخ حرف بزنین تا جایی که می دونم امور مالیشون و اجاره دست شاهرخ بود. واسه آقا پدرام شاهرخ رسیدگی می کرد. رعنا با نارضایتی نگاهی به شاهرخ که کنار ارسی باز شاهنشین با عرفان صحبت می کرد انداخت. نمی خواست با او هم کلام شود اما چاره ای نداشت.
سعی کرد با جدیت جلو برود نمی دانست موفق است یا نه. کنار شاهرخ که رسید، عرفان صحبتش را قطع کرد و شاهرخ نگاهش را به او دوخت رعنا لحظه ای مردد ماند که چگونه صدایش کند با اسم کوچک یا فامیلی اش. _ببخشید آقای… ناگهان فهمید که اصلا فامیلی اش را نمی داند. با چشمانی که از اشتباهش رو به گشاد شدن بود، به سرعت حرف های سامان و پریسا را مرور کرد باید فامیلی شان را گفته باشند …