دانلود کتاب دره رویاهای سرگردان از مائده فلاح با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
الناز با سپهر قرار خواستگاری گذاشته و خانواده ها آماده برای عروسی این دو هستن.. آتلیه ای که الناز و دو دوستش شراکتی راه انداختن بخاطر پدر یکی از دوستان الناز، از بین میره… الناز ناگزیر به خونه عمه اش میره تا هم از مادرشوهر عمه اش نگهداری کنه و هم جای خواب داشته باشه ولی با ورود بهزاد …
نگاهم به بهزاد بود به او که حتی به صدای بوق ماشینی که یک دفعه به دل سکوت خیابان زد هم توجهی نشان نداد. اینکه سخت -کسی نظرش را جلب میکرد سخت نگاهش را به کسی میدوخت و سخت با کسی حرف میزد، اما برادرش میگفت به راحتی توجه بقیه را جلب میکند آزارم میداد خستگی گردنم باعث شد بفهمم دقایق زیادی را به بهزاد زل زده بودم نمیدانم هایده کی جایش را به داریوش داد و این تنها تغییر رخ داده بود. اولین باری که عمه مادربزرگ را
واسطه کرد تا دربارهی خواستگاری آقا کیوان با بابا، که برادر بزرگتر عمه بود، صحبت کند. بابا به خاطر تفاوت سنیشان نگذاشت مادر بزرگ حرفش را تا آخر بزند، اما عمه همهی راه ها را رفت تا به مقصودش برسد و سرانجام بابا از تفاوت سنی رسید فقط به یک سوال پروین تو چطور میتونی با مادرشوهر و برادر شوهر توی یه خونه زندگی کنی؟” و عمه گفته بود داداش زندگی و روابط مادر و برادری اینا خیلی با بقیه فرق میکنه!” مامان آن روز منظور عمه را نفهمید.
هیچ کدام نفهمیدیم؛ فقط باید در این خانه زندگی میکردند تا میفهمیدند عمه آن سال ها راست گفته بود پول و کار که باشد آدم ها حتی کمتر سربه سر هم میگذارند. بیکاری آدم را لابه لای معاني بی مقدار و پوچ زندگی اسیر میکند و من روز به روز داشتم از بیکاری نفرت بیشتری پیدا میکردم. اگر مهمانی در خانه عمه نبود، پابرهنه راه میرفت. وقتی کتایون اینجا بود این کار را نمیکرد؛ ولی با بودن بهزاد مشکلی نداشت وقتی برگشتم و او را روی پلهی آخر پابرهنه دیدم …