دانلود کتاب شراب از راحیل مسیح با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ونوس با شوهرش علی به بنبست رسیده اما توانایی مراجعه به دادگاه و طلاق گرفتن ندارد. علی سر کار نمیرود و اجازه هم نمیدهد ونوس کار کند. ماه ها است که در خانه نشسته و در نهایت فقر با اخلاق گندش سوهان روح ونوس شده. یک شب ونوس به مهمانی یکی از دوستانش میرود تا شغلی برای شوهرش جور کند. بدقولی یک رفیق مجبورش میکند که دیر وقت پیاده به خانه برود. سرنوشتش با دزدیده شدن توسط چند زن تغییر می کند. چشم باز میکند و میفهمد در کشور دیگری است …
روزها و هفته های بعد هم به همین ترتیب میگذرند به حدی برنامه های روزانه فشرده است که کم آورده ام. با این حال ناراضی هم نیستم رئیس کاری به کارم ندارد. در واقع به هیچ کدام از دخترها کاری ندارد. دوسه روزی هم هست که به سفر رفته گردهمایی های غذاخوری تا وقتی رئیس حضور ندارد تعطیل است. در همین مدت چند هفته کلی چیز یاد گرفته ام و دوباره مثل روزهای مجردی از دویدن و ورزش کردن لذت میبرم. تازه متوجه شده ام کلاس رنگ شناسی برای این است
که بتوانم لباس هایم را با هم ست کنم یا موقع دکور کردن منزل بدانم چه رنگی مناسب چه فضایی است! در کلاس های آشپزی هم کمی پیشرفت داشتم. بزرگ ترین عذابم این روزها وحشت از آینده ای مبهم و دشمنی های حال برهم زن دخترها است. رئیس سه روز دیگر باز میگردد. باید نقشهای هم برای سه روز او بکشم خبر داده وقتی برگردد میخواهد با ونوس و رها که تازه واردین جمع هستند بیشتر وقت بگذراند. شاید بتوانم کاری کنم که حذفم کند آن تغییری که در برنامه قرار
بود ایجاد شود خارج کردن تعدادی از نامزد ها است. وقتى رئيس برسد ليست حذفی ها را اعلام میکند. دخترها به شدت وحشت کرده اند. هر روز جلسات خاصی برای قدیمی ترها برگزار می شود. چند باری دیدم که وقتی کلاس تمام شد همه حاضرین گریه میکردند. در میان زمزمه ها شنیدم قبلا درگیری فیزیکی بین دخترها زیاد رخ داده. حتی یکی از نامزد ها که صدمه دیده را حذف کرده اند. حس میکردم با دشمنان قسم خوردهام محاصره شدهام. شب ها بسختی میخوابیدم …