دانلود کتاب حصاری بخاطر گذشتهام از ن.مهرگان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم، نا امیدی، تنهایی شده است. دخترکی با داغ بازیچه شدن. عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت، عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی، نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا، در عین حال پاک تر از آب زلال. با ما همراه باشید تا رسیدن به مقصد آرامش زندگی آریسا موحد. دختری که بین گذشته و آینده اش به دست نا مردی در هم گره خورده اند. دخترک ناامیدمان، قسمت کدام سه مرد مهم زندگیش میشود؟
(شهاب) از صبح تا حالا که همراه آریسام لبخند قصد نداره از روی لبهام محو بشه، همش کارایی میکنه یا چیزایی میگه که آدم رو میخندونه. طبق تحقیقات بچه ها دختر پسربازی بوده تفریحش بوده ولی یک دفعه عوض شده و حتی همه خواستگارهاش رو رد میکنه و میگه نمیخواد ازدواج کنه پرونده پزشکیش رو که چک کردم حدود یک سال افسردگی داشته و به هیچ کدوم از پزشکاش حرفی نزده و کسی نفهمیده که چرا اون مدت افسرده بوده. اصلا نمیتونم تصور کنم که این دختر شیطون افسرده بوده باشه و چیزی که
بیشتر حیرت زدم میکنه چادری بودنشه اصلا هیچ چیز باهم جور در نمیاد یه تیکه پازل از داستان این دختر کمه من باید پیدا کنم این تکه پازل روا ولی هرچی که هست مطمعنم که مربوط به دوستاشه من قول میدم تا پایان این ماموریت همه چیز رو روشن و کامل کنم قول میدم پشت چراغ قرمز توقف کردم زیر چشمی به آریسا که عمیقا توی فکر فرو رفته بود نگاهی انداختم یعنی چی میتونه انقدر توی فکر فرو ببرش؟ کامل برگشتم طرفشو دستم رو پشت صندلیش گذاشتمو به نیم رخ غمگینش خیره شدم خدای من! اینا چین؟! چن تا خط
چروک خیلی کوچیک گوشه چشم هاش بود، دوتا هم تار موی سفید بین موهای خوشرنگش دهن کجی میکردن این دختر هنوز خیلی بچس برای چین و چروک و موی سفیدا مگه چه غمی توی دلشه که توی جوونی داره پیر میشه؟ بهت زده صداش کردم ولی اونقدر توی فکر بود که صدام هم مثله نگاه خیرم نتونست از فکر بیرون بیارتش خواستم دوباره صداش کنم که از صدای بوق ماشینهای پشت سر فهمیدم چراغ سبز شده، دنده رو جا زدم و حرکت کردم کمی جلو به گوشه پارک کردم خواستم دوباره صداش کنم که وجدانم سرو کلش پیدا شد …