برای دانلود رمان کافی است عنوان هر رمان در تیتر را انتخاب کنید تا به صفحه دانلود رمان مربوطه هدایت شوید.
داستان شش پسر که برای تحصیل به شهر اصفهان آمده و یک خانه را به عنوان خوابگاه انتخاب میکنند، اکنون ده سال از آن روزهای شیرین میگذرد …
بخشی از رمان عاشقانه ما شش پسر:
وهاب کِی میریم؟
امیرعلی تو مگه امتحان آخریت یکم نیست!؟
وهاب با بی خیالی گفت: چرا کره ولی شمال مهمترِ…درسو بعدم میشه خوند. ترم بعد میگیرم.
عباس سرش را از تأسف تکان داد و گفت: یکیشو که اصلاً نمیخوای بدی…اینی که یکُم داری هم که ندی چهار پنج واحد افتادیاااا
وهاب چهار پنج واحد چیه؟؟؟ شش واحد…هر کدومش سه واحدِ…تازه اگر امتحانای دیگمو بالا ده بشم که پاس شم. کلاً فکر کنم این ترمو مشروط شم.
رمان ایرانی ما شش پسر
علی، پسری که مسؤلیت اداره زندگی خانواده بر روی دوش او قرار گرفته فردی که تمام تلاشش را خرج میکند تا لقمهنانی برای مادر و خواهرش تهیه کند. دلبستهٔ دختر خالهاش شده امّا ناپدری شهلا، او را به عقد مردی که سفتههایش را گرو گرفته در میآورد. بعد از مدتی زهرا، خواهر علی، ازدواج میکند و با دختری که نرگس نام دارد آشنا میشود، زهرا نرگس را به علی پیشنهاد میدهد، سرانجام او برای ازدواج کردن با این دختر نابینا موافقت میکند، پس از گذشت سالها پی به این میبرند که چشم نرگس قابل معالجه است …
شیرین دختری است که به علت زیبایی خدادادیاش مورد توجه نزدیکانش است، در خانوادهای فقیر و پرجمعیت بزرگ شده، تفاوت ظاهری او با دیگر اعضای خانواده برایش کمی عجیب به نظر میرسد در بین اعضای خانواده برادر بزرگ او علی کمک حال خوبی برای شیرین است و با تلاشهای او کم کم وضعیت خانواده از فقر خارج شده، با مرور زمان خانواده دایی او به همراه پسرشان فرید برای شرکت در عروسی برادر شیرین از بحرین به ایران میآیند، در این بین فرید دلداده شیرین میشود …نویسنده: زهرا اسدی
صفحات: 71
پیوند رمان جدید ایرانی تقدیر شیرین
داستانی که نویسندهٔ آن سرکار خانم چیستا یثربی در حساب اینستاگرام شخصیشان قرار دادهاند، داستانی جذاب از دوران عاشقی دخترکی در زمان جنگ بوسنی آنهم به یک پستچی و انتظاری که برای برای او صرف میشد …
پیوند رمان ایرانی پستچی
پا گذاشتیم به آخرین ماه تابستان، کم کَمَک میشود دست نوازشگر باد خزان را روی برگهای درختان احساس کرد. با طمأنینهای که خاص خودش بود در پشت میز نماز را با لبخندی روی لبهایش میخواند. هستی شب خواب به چشمش نرفته، نامش مرا متأثر میکند. از دیروقت مشغول دوختن پولکهای زیبا روی پارچه بود این کار مداومش است. تا الان که متوجه نشده تنها من خریدار کاردستیهای او هستم …
رمان ایرانی جای خالی
عاشقانهای خواندنی از عشق بین گیله مردی مبارز و دختری که اصالتی آذری دارد. داستان دو عاشقی که تلاش میکنند در هر نفس به یکدیگر عشق بورزند و اجازه ندهند آنچه مابینشان است به یک روزمرگی تبدیل شود.
رمان یک عاشقانه آرام
آرمیلا همیشه در خیالش شوهری را تصور میکرد که برحسب اتفاق وارد زندگی او خواهد شد، تقریبا همهٔ خواستگار هایش را رد کرده امّا اینبار مردی خود را نشان داده که خانواده کاملاً از او راضی هستند …
رمان عاشقانه ایرانی: اتفاق عاشقی
به مرور فرزندان خانواده یکی بعد از دیگری قدم به خانۀ خود می گذارند، خانوادۀ شلوغی که تبدیل شده به دخترک و مادرش، همان زنی که روزگاری در دره بنفشهها آموزگار بود …
رمان با موضوع عشق: درّه بنقشهها
وقتی ایمان و آذر با یکدیگر ازدواج میکنند قرعۀ بخت به نامشان میخورد و در دانشگاه تهران پذیرفته میشوند. زوجی بیآلایش در شهر غریب، بدون سرمایه.
رمان جدید آسمان آذر
اثری از بزرگ علوی، راز چشمای این شمایل نقاشی شده در چیست ؟ ناظم استاد ماکان راهی سفری برای یافتن این زن می شود. زنی که تنها استاد ماکان برخلاف دیگران به زیبایی های او توجه نکرد ، او حتی به فداکاری هایی که از این زن سر می زد هم بی توجهی می کرد. اما وقتی پلیس ها ماکان را دستگیر می کنند زن تن به ازدواج با رئیس شهربانی می دهد اما به شرطی که استاد ماکان از چوبه ی دار رهایی یابد، وقتی استادماکان ازا چوبه ی دار رهایی می یابد در دوران تبعیدش چشم هایی را نقاشی می کند، چشم های مرموز زنی که با نگاهی هوسباز و خطرناک می نگرد، اما زن خوب می داند که استاد ماکان او را نشناخته و این چشم ها چشم هایش نیست…
رمان چشمهایش بزرگ علوی