دانلود رمان خفاش شب تهران از ماهتیسا با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نوازش کسی رو رویه موهام احساس کردم چشمامو ک باز کردم یگانمو دیدم… یگانه: سلام صبح بخیر من: سلام عشقم خوبی من:مگه میشه تورو ببینم خوب نباشم… دلبرانه خندید ک دستشو کشیدم کنارم اومد… دلم ضعف رفت و بوسه ای رو گونه اش کاشتم…
سرمو عقب بردم ک یگانه گفت: واست یه کارت دعوت اومده. من:واسه من؟؟ اون: اره من:کجاس یگانه:حواسم نبود با کاغذ پیتزا ها پرتش کردم اما خوندمش از طرف یکی از دوستات بود مثل این که میخواست سوپرایزت کنه ادرسشو واست مینویسم… من:اوکی
بلند شدم و رفتم wc. اومدم بیرون و لباسامو با یه دس بلوز شلوار سرمه ای عوض کردم … یگانرو دیدم ک داشت صبحانه درست میکرد شاید باورتون نشه ک تو این مدت کم من عاشق یگانه شدم دیوونشم اما فعال نامزد بودیم… من خیلی قبلنا دختر بازی میکردم اما یگانه خودشو تو دلم جا کرد…