دانلود رمان بترس از من از راز. س با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
خانواده ی اسکندری، یه زندگی آروم دارن. تا اینکه… آدم جدیدی به همسایگیشون اسباب کشی می کنه و این آدم همزمان با خودش عشق و نفرت می یاره. نگین اسکندری عاشق صورت فرشته وار این آدم میشه… در حالی که مادرش عاشق شیطنت های خطرناک این آدم می شه…
چقدر افتضاح بودم. خواستم بپرسم چرا با ید از تو فرار کنم اما او قبل از من گفت: حتما خیلی اذیتت کردم که این بار اینقدر دور فرار کردی. خنده تلخی کردم: چرا باید ازت فرار کنم؟ نفس عمیقی کشید: خواهم گفت. به زودی خواهم گفت. تماس را قطع کرد. متعجب گوشی را از گوشم جدا کردم. واقعا قطع کرد؟ نیمه های شب صدای صحبت های نگین مرا به آشپزخانه آن سوی حیاط کشاند. پشت در ایستاده و به صورت به اشک نشسته نگین خیره شدم.
صدای آشنای مردانه گفت: به محض اینکه بابات برگرده احتمال اینکه اون وکالت نامه رو باطل کنه زیاده. – میگی چیکار کنم؟ قبول نمی کنه. بهت اعتماد نداره… مامانم به این اسونیا اعتماد نمی کنه. می ترسه از آینده. مامانم کسی رو نداره حمایتش کنه آراز. من نمی خوام کاری کنم از منم ناامید بشه. نمی خوام مامانم اذیت بشه آراز مامانم این همه سال بخاطر من اذیت شده. -فکر می کنی من مامانت و اذیت می کنم؟ -معلومه که نه. دمپایی هایم را روی کاشی ها کشیدم. به سمت مسیری که آمده بودم.
دخترکم از تعلل من در عذاب بود. من روزهایم را برای نگین می خواستم و تعللم آزارش می داد. روی تشک دراز کشیده… از سرمای شبانه که داخل اتاق شدم، به خود لرزیدم. سرد و گرمی هوا تنم را لرزاند. زمستان تا چند روز دیگر از راه می رسید. باید مطابق خواست نگین پیش می رفتم. باید فردا برمی گشتم تا با آقای حقوقی صحبت
کنم. باید تن می دادم به تغییر خانه و استفاده از اموال بیژن. باید اموالی را که متعلق به دخترم می بود می گرفتم. باید تن می دادم به خواسته نگین تا آرامش به وجودش برگردد….