دانلود کتاب دختری در غبار از فرناز نخعی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در جشن تولد پریسا قتلی اتفاق میافتد و تمام حاضرین مظنون هستند. کاوه افسر پرونده قبلاً عاشق دختری بوده که تولدش است. در پیگیری پرونده اسرار عجیبی از اعضای فامیل فاش میشود که هرکدام به پیچیدگی پرونده اضافه میکند و مظنونینی غیر از مهمانان تولد هم اضافه میشوند. در میان این ماجراها عاشقانههای دلپذیری هم هست…
کاوه گوشه و کنار هال را که بعد از مهمانی دیشب هنوز مرتب نشده بود، با دقت نگاه کرد و دنبال سرنخ گشت، اما هیچ چیز غیرعادی ای به چشمش نخورد. بعد به اتاق پرهام و اتاق خواب شهره و افشین سر زد. اتاق کار افشین را با دقت بیشتری بررسی کرد. حالاجلوی در بسته ی اتاق پریسا ایستاده و به آن خیره شده بود. انگار ورود به این اتاق و گشتن به دنبال مدرک جرم برایش سخت بود و تا آن لحظه خودش هم نفهمیده بود که چرا این اتاق
را برای آخر کار گذاشته است. دستگیره را پایین داد و وارد شد. چراغ را که روشن کرد، ترکیب آشفته ای از وسایل مختلف جلوی چشمش ظاهر شد. اتاق پر بود از بوی آشنای پریسا، ترکیبی از عطر دلخواه او و بوی بدنش. کاوه به زور خاطرات روزهایی را که پریسا را بیرون میبرد و او جوری راحت می گفت و می خندید که کاوه شک نداشت به زودی جواب مثبت را از او خواهد گرفت، از ذهنش بیرون کرد. روی میز آرایش پر بود از انواع لوازم و عطر و
چیزهای دیگری که کاوه نمی شناخت و نمی دانست مصرفشان چیست. تختخواب نامرتب به حال خودش رها شده بود. کف اتاق تعدادی لباس درهم و برهم ریخته بود. کاوه لباس سبزی را که دیشب تن پریسا دیده بود، از میان انبوه لباس ها پیدا کرد. لباس را از سرشانه هایش بالا گرفت و با دقت نگاه کرد. همانطور که به یاد داشت، لباس هیچ توری نداشت. کاوه پایین لباس را دست کشید و بعد متوجه آستر ظریف لباس شد.توری همرنگ لباس به…