دانلود کتاب حوالی حوا از زهره خواجه پور با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
زهره با نبود پدر و مادرش تمام مسئولیت های زندگی خانواده اش وبزرگکردن خواهرو برادرانش را به دوش میکشد، همه چیز آرام است تا اینکه خواهر کوچکتر او با وجود مخالفت زهره ازدواج می کند .زهره ی بیست و نه ساله با برخورد اطرافیان تازه احساس میکند حقش و تمام زحمت هایی که چند سال برای خانواده اش کشیده نادیده گرفته شده و ترس از پاسوز شدن او را تنها و تنها تر می کند تا اینکه…
همیشه همین بوده زندگی را همان طور که خودمان دوست داریم معنی می کنیم، شکل میدهیم و به پیچ و خم که میرسیم دلمان میانبر میخواهد ما موجودات راحت طلبی هستیم موجوداتی که بالا و پایین برایمان دشوار تر از هر دشواریی ست. به حقایق خودمان که میرسیم میترسیم ودست به دامان هرچیزی میشویم که به تخیلاتمان نزدیک تر باشد. مادرم هم یکی از ما آدم هاست!
در را باز میکنم و منتظر می مانم وارد شود. با چشمان براقش نگاهم می کند و لبخند میزند. اما من بی حسم و بیهدف و پرتر از یکشنبه قبلم! پرو خالی از اتفاقات، از خودم به خودم، از ناتوانی ام در مقابل دیگران های مهم زندگی ام اخ که تا رفتم و آمدم جان کندم… جان دادم، همچون گنجشکی که سرما پرهایش را به گزگز انداخته با شد و کابل تیر چراغ برق لای پر و بالاش
پیچیده باشد و پاهایش را فلج کند! باخودم بارها تکرار کرده بودم نه، نه، من دیگر زهره قبل نمیشوم. دیگر… آن زهره ای که تمام هم و غمش خانواده بود، تمام دغدغه اش راحت بودنشان بود نمیشوم! ولی انگار من و درون من یاد نگرفته و هنوز قدرت ایستادن ندارد هنوز نمی توانم و نتوانستم یک “نه” قاطع بگویم. هنوز بلد نیستم برای خودم زندگی کنم و تصمیم بگیرم…