دانلود کتاب غثیان از زینب عامل با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مدتها بعد از غیبتت که اسمی از تو به میان آمد دنبال واژهای گشتم تا حالم را توصیف کنم… هیچ کلمهای نتوانست چون غَثَیان حال آشوبم را به تصویر بکشد. با شنیدن اسمت غَثَیان کردم. تمام خاطراتمان را… تمام نگاههای عاشقانهای که میانمان رد و بدل شده بود. توصیف حال من، توصیف دل آشوبههایم بعد از بازگشتت وقتی دیگر عاشقانههایت به من تعلق نداشت فقط یک کلمه بود. “غَثَیان” غَثَیان در لغت به معنی آشوب و شوریدگی دل است که منجر به حال بد شود.
ممکن بود سهند از زندگی خصوصی البرز با یک زن بی خبر باشد؟ دلم میخواست پیش روی کنم و از طریق سهند جواب -بعضی از سوال هایم را پیدا کنم، اما حس بدی که داشت خودش را در وجودم به رخ میکشید و تذکر میداد باعث شد عقب نشینی کنم؛ حسی که میگفت حق ندارم از سهند در پیشبرد خواسته هایم سوء استفاده کنم. کلافه به پشتی تختی که رویش نشسته بودم تکیه دادم و به این فکر کردم
که اگر راه چاره ای برایم نماند و باز هم نتوانم از کارها و رفتارهای عجیب البرز سر دربیاورم ممکن است این عقب نشینی موقتی باشد. سهند آرنج دستانش را به زانوهایش تکیه داد._یکم فضولی کنم؟ پا روی پا انداختم. _یکم مشکلی نداره! با شیطنتی که در عمق چشمان قهوه ای اش پیدا بود پرسید: تو و البرز با همین؟ کاش بودیم! _نه چشمانش را ریز میکند. _یه حسایی بهم دارین؟ مجال نداد جوابش را دهم.
_اعتراف میکنم جزو کسایی هستین که آدم وقتی از دور میبینه میگه چه زوج خوشگلی! استایلتون خیلی بهم میاد. چشمکی زد. _آذین بشین پای معامله؛ مخ آق داداش منو بزن تا بخت منم باز شه پشت بندش بخدا جبران میکنم برات تازه اینطوری هم تو یه شوهر خوشتیپ تور میکنی هم من به عیالم میرسم. اگر شدنی بود که من بدون فکر کردن به ضرر و زیان این معامله با تمام وجودم آن را میپذیرفتم …