وقتی برای اولین بار در دوران دبستان داستان چوپان دروغگو رو خواندم، خیلی خوشم اومد و از اون درسهایی گرفتم. یک روز در باغ وحش گرگی را دیدم که بی سروصدا روی زمین دراز کشیده و چیزی نمیگه. میشه گفت بیآزاری گرگ و تمام حیوانات رو اون روز دیدم. همان لحظه بود که داستان چوپان درغگو به ذهنم اومد و تصمیم گرفتم این داستان رو ویرایش کنم و مطالبی به اون اضافه کنم.
مشخصات رمان چوپان دروغگو:
*داستان فوق در خانه سینما به نام نویسنده ثبت گشتهاست.
برای اطلاعات بیشتر به پایگاه اینترنتی نویسنده مراجعه کنید (Hadipour.info).