دانلود رمان به خدای ناشناخته از جان اشتاین بک با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
«به خدای ناشناخته» نام اثری از جان اشتاین بک (۱۹۰۲-۱۹۶۸) با ترجمه مرضیه خسروی است که یکی از بهترین آثار دوره جوانی نویسنده محسوب میشود. رمان، روایت زندگی کارگرِ کشاورزی است که برای تحقق رؤیاهای خود، پدر و برادرانش را ترک میکند و به غرب آمریکا میرود، توفیق او در تحقق رؤیاهایش با یک ارتباط جسمی و روحی با طبیعت همراه است. مردی که گویی با زمین حرف میزند و آن را میفهمد و به درکی ویژه درباره آن رسیدهاست.
خوانیتو خیره شده بود و با انگشتهایش کارد بلندی را که از کمرش آویزان بود، لمس میکرد، اما روماس فقط خندید و به طرف جوزف برگشت و با لحنی تحقیرآمیز گفت”خوانیتو به خودش میگوید که بالاخره یک روز با این کارد یک نفر را خواهم کشت، همین طوری به خودش مغرور است اما خوب میداند که جراتش را ندارد و همین امر باعث میشود که زیاد به خودش نبالد.
“بعد رو به خوانیتو کرد”برو یک تکه چوب بردار تیز کن و بیا و غذایت را بخور، بعدا میتوانی درباره کاستیلی بودن صحبت کنی، خاطر جمع باش که هیچ کس ترا نمیشناسد. ”
جوزف ماهی تابه را زمین گذاشت و با نگاه استفهام آمیزی به روماس نگریسته از او پرسید”چرا مسخره میکنی؟از این کار چه نفعی میبری؟کاستیلی بودن چه ضرری برای تو دارد؟