دانلود روزهای برمه از جورج اورول با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
روزهای برمه همچون نوشتههای دیگر جورج اورول یک داستان انتقادی است. خوانندگانی که با آثار او آشنایی دارند و رمانهای او، همچون قلعه حیوانات و یا ۱۹۸۴ را خواندهاند بهخوبی سبک و سیاق قلم اعجازبرانگیز او را میشناسند؛ بنابراین وقتی بااین رمان روبهرو میشوند، بهخوبی میدانند که چگونه رمانی را میخوانند.
صورت یوپوکین پهن و زرد بود و هیچ چین و چروکی نداشت و چشمهایش هم سیاه بود. همیشه پابرهنه و پاهایش تُپُل و چاق بود و کف پایش هم بسیار گود بود و همه انگشتهای پایش هم به یک اندازه و عین موهای سرش که همیشه آنها را از ته می تراشید بود. اغلب، یک لباس بومی که عبارت بود از یک لُنگ اراکان به رنگ روشن که راه راهایی به رنگهای سبز و سرخ داشت و اهالی برمه آن را در غیر زمان رسمی می پوشیدند، به تن می کرد.
او از درون یک جعبه لاک و الکل زده ای که روی میز بود ساقه سانی برداشت و مشغول جویدنش شد. همانطور که مشغول جویدن آن بود، گذشته اش را به یاد می آورد. گذشته اش بسیار درخشان و همراه با موفقیت بود. یوپوکین هرچه زمان کودکی اش در دهه ۱۸۸۰ را مرور می کرد، خودش را از نوع بچه های پاپتی ای می دید که با شکمی متورم در کنجی ایستاده و در انتظار ورود پیروزمندانه جوخه های ارتش سربازهای انگلیسی ای که به ماندالی می آمدند، نگاه می کرد.