دانلود کتاب تنهایی های من از ریحانه علی کرم با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ریحانه پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد. چون خانواده پدری و مادریش، پدر و مادرش را طرد کردهبودند، در این شرایط نیز وجود او را نادیده میگیرند. او سختیهای زیادی را متحمل میشود ولی با آمدن یک دوست، زندگیش دستخوش تغییرات میشود…
امروز یک هفته ی كسالت بار من تموم میشه، نیستن انگار هیچكس نیست، تا چند ساعت دیگه مامان اینا پرواز دارن. این چند روز، روزي چهار، پنج دفعه با مامان اینا حرف زدم، مامان مي گفت كلي واسم سوغاتي خریده و من كلي ذوق كرده بودم. داشتم حاضر می شدم برم فرودگاه كه گوشیم زنگ خورد، پیش شماره ی كیش بود، حتما مامانه، ميخواد بگه دارن راه ميافتن، سریع جواب دادم و گفتم: جونم ماماني اما صدایي كه از پشت خط اومد.
اصلا آشنا نبود: -سلام، خانوم رضایي؟ با تعجب به گوشي نگاه كردم و گفتم: بله، خودم هستم، شما؟ چند لحظه بعد با حرفي كه زد سقوط كردم روي زمین، حرف هاش رو نمي فهمیدم، این امكان نداره، داره دروغ میگه، گوشي از دستم افتاد. صداي «الو، الو» گفتن اون مرد مي اومد، اما من فقط حرف هاش توی سرم مي چرخید:متأسفانه باید بهتون یه خبر بد رو بدم، پدر و مادرتون توی سانحه ی رانندگي كشته شدن، داشتن مي اومدن سمت فرودگاه
و ماشیني كه حامل اون ها بوده منحرف میشه و تصادف ميکنن. نه، نه، نمیشه، حرفش مسخرس، مامان و باباي من سالمن، الان باید توی هواپیما باشن، آره، آره ، این یارو دروغ میگه، دوباره گوشیم زنگ خورد و همون شماره بود، با دست های لرزون جواب دادم که گفت: -باید براي تحویل گرفتن جنازه ها به اینجا بیاید. واقعا؟ الان من باید باور كنم؟ صداي زنگ خونه اومد، با حال خرابي به سمت در رفتم، به زور در آپارتمان رو باز كردم و….