دانلود کتاب هشتگ از نگار.ق با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماری یه دختره جسوره که برای خواستههای خودش میجنگه، یه دختر بلاگرِ که شاخ اینستاست و معروفه، از بچگی عاشق آراز پسر عموشه ولی آراز اونو اصلاً نمیبینه و دوستش نداره تا اینکه آراز تصادف میکنه و به کما میره و وقتی به هوش میاد حافظش رو از دست داده… ماری از فرصت سوءاستفاده میکنه و بهش میگه ما قبلاً با هم رابطه داشتیم و باید ازدواج کنیم. ازدواج میکنن و…
– زنگ نزد؟ مامان این بار دیگه جدا قاطي کرد: -زهرمار ماري. از صبح ۳۰ بار پرسیدي. خجالت بکش. رو دست موندي تو؟ ترشيدي؟ این چه عجله ايه؟ با حرص گفتم: خوب میدونی این فرق میکنه. – فرق می کنه که مي کنه. به جهنم که فرق می کنه، اصلا شاید نخوانت دیگه. با ناله گفتم: -ماماااااان… لحظه اي چشم هاش رو بست و بعد آرومترگفت: -ماري جان مادر… راستشو بهم بگو. چي شده که بعد این همه سال اینا یهويي و تو این وضعیتشون اومدن خواستگاري؟
تو رفتي گفتي؟ -مامان؟ من واسه چي برم بگم؟ -تویه کاري کردي ماري. تورو خوب می شناسم. خوب جادوگري هستي. جادوگر؟ این از کجا دراومد؟ -ماري راستشو بگو. رفتي گفتي بیایید منو بگیرید؟ -من کي همچین کاری کردم مامان؟ – ۳۲ سالشه ماري. از ۱۰ سال پیش وقت داشت بیاد و نیومد. عالم و آدمم قربونش برم مي دونستن تو حسابي مي خواييش. اما نیومد ماري. هر بار در این خونه رو زد اومده بود پیش بابات. يه بار واسه تو نیومد مادر،
حتي به بار! الان چي شده؟ تو این چند وقت چي توي تو و خودش دیده که عجله اي اومده سراغت؟ _حالا یه بارم که اومده سمتم داری این جوري ميگي؟ من چمه مگه؟ نخواستنیم؟ ندیدنیم؟ دوست نداشتنیم؟ مامان نزدیکم شد، دستش رو روي گونه ام گذاشت و گفت: – قربونت برم من عزیزم. هم خواستني اي، هم ديدني، هم دوست داشتني. ولي نميشه زوري خودتو تو دل يكي جا کني. آدمي که واسه تو باشه، زشت ترین هم باشي ميخوادت…