دانلود کتاب مطلقه زیبا و حاج آقا از ناشناس با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان در مورد زن زیبا و مطلقه ای به نام نازگل است. ده سال است که از طلاق نازگل می گذرد و خانواده او بدلیل مقید بودن اصرار بر ازدواج او با یک پیرمرد پولدار دارند ولی نازگل زیر بار این ازدواج نمی رود تا این که…
نزديك ساعت ۱۱ شب مي رسند براي اينکه صداي در پارکینگ مزاحمتي براي همسایه ها نباشد ماشین را مقابل خانه پارك مي کند و وارد حیاط خانه می شوند. اولین چيزي که توجه اش را جلب می کند شمایل شکوفه پشت پرده کنار رفته طبقه دوم است که بلافاصه عقب مي رود. چشم از پنجره می گیرد و همراه نازگل وارد خانه مي شود. وارد راهروي سمت راست می شود و در اتاق سابق خودش را باز می کند و
با دست کلید برق را میزند و کنار می ایستد تا نازگل داخل برود. ساك را کنار دیوار می گذارد. -استراحت كن اگه چیزی لازم داشتی من تو اتاقم هستم. -ممنون. سرش را تکان می دهد و از از اتاق خارج مي شود. یک راست به طرف نشیمن خانه مي رود. با صداي بسته شدن در اتاق مادرش به عقب بر گردد. سالار با تعجب به ورودي خانه نگاهي مي اندازد اما صابر پيش دستي مي کند: -حال مامان چطوره؟ -داروهاشو
خورد و خوابید؛ پس نازگل کو؟ -رفت اتاقش. با حرکات ابرو به راهرو اشاره می کند. -خب؟ موضوع چیه؟ صابر با تاسف سري تكان مي دهد. -دستي دستي دارن دوباره بدبختش مي كنن. اخم هاي سالار در هم ميرود. -چطور؟ -حاجي از حرفش کوتاه نمیاد. دعواشون شده! اخم هایش در هم ميرود. نازگل بي پناه و افسرده سال هاي دور در برابر چشم هایش جان میگیرد بعد از آن تجربه تلخ بي پشت و پناه رها کرده بودنش و حالا…